دنباله دار بزرگ ترین شیطنت دوران بچگیتون چی بوده ؟؟؟؟

  • نویسنده موضوع Ashk
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 681
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

I'm.JãS❀

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
648
پسندها
15,333
امتیازها
39,073
مدال‌ها
22
سن
24
سطح
25
 
  • #11
چقدر اینجا بچه شر داریم !!
من فقط تو کتابخونه ها پلاس بودم:/
هنوزم تو کتابخونه ها ول میچرخم:/
 
امضا : I'm.JãS❀

Donald

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
195
پسندها
5,946
امتیازها
21,263
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • #12
هرروز یواشکی ماشینه بابامو نیم متر جابه جا میکردم ............یه حالی میداد هیچ کسم نفهمید تا یه بار کوبوندمش به دیوار ،لامصب اونم خوب بود ......از همون موقع معتاده ماشین شدم
 
امضا : Donald

AZERAKHSH

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
20
پسندها
188
امتیازها
1,748
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #13
من زنگ خونه مردم و بزنم رو بودم بقیشو نه:383:
 

(Luna)

منتقد انجمن
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,866
پسندها
12,172
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
21
 
  • #14
من یه بار خواستم زنگ بزنم در برم پام شکست
 

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,427
پسندها
8,955
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • #16
هیچ کدوم
لول شیطونی های من از اینا بالاتر بود
تقریبا اینا برام سوسول بازی بود :mellowsmiley:
 
امضا : Aran

pardis.ne

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
0
پسندها
13
امتیازها
30
سن
17
سطح
0
 
  • #17
1 :610597-4b43c1280db8b759412631397f19aef4:
 

MehrnazParsa

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
421
پسندها
1,752
امتیازها
11,273
مدال‌ها
13
سطح
10
 
  • #18
من با هر پسری دوست می‌شدم اسم واقعیم رو نمی‌گفتم؛ هر پسری منو با یه اسم می‌شناخت:meparto:
 
امضا : MehrnazParsa

niiiki

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
8/1/21
ارسالی‌ها
0
پسندها
97
امتیازها
83
سطح
0
 
  • #19
شیطون نبودم زیاد
زبون دراز بودم
از ستون مادر بزرگم میرفتم بالا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sunlight

paaa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,435
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
سطح
16
 
  • #20
شب ها قایمکی میرفتم کتاب ورمیداشتم و میخوندم
هر صبحش هم دعوا میشد ولی باز هم میکردم
 
  • Wow
واکنش‌ها[ی پسندها] Sunlight
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا