تو شیرین ترین کلاه بردار دنیایی... آرام آمدی و قلبم را صاحب شدی... حال چگونه می توانم این خانه را پس بگیرم وقتی لذت میبرم از این صاحبخانۀ ایده آل...
جمله نبود... با اینکه خودم گفتمش ولی خیییلی دوسش دارم...
به صحرا شدم، عشق باريده بود و زمين تر شده بود…
چنانكه پاي به برف فرو شود به عشق فرو شدم…
از نماز جز ايستادگي تن نديدم و از روزه جز گرسنگي شكم…
آنچه مراست از فضل اوست نه از فعل من!
بايزيد بسطامي…
همچون نسيمي روحم رو نوازش و براي جسم خسته از افتاب گرم روزگارم تكيه گاه و پناهي بود اين متن…