دنباله دار یکی از خرابکاری هاتو اعتراف کن

[آتابای]

یادمه دبیرستان و اینا بودم یا پیشدانشگاه خوب یادم نیست
به یه دختر تیکه انداختم..
نگو باباش داشت پشت سرم میومد یه کتک مفصل بهم زد..
ولی من ک بهش چیزی نگفتم..فخط گفتم چطوری یوز پلنگ /:

 

[.Asal.r]

خرابکاری زیاد داشتم

یه بار بابام ماشین ریش تراشو داد دستم پشت سرش رو خط بگیرم منم داشتم مسخره بازی درمیاوردم یهو دستم تکون خورد پس کلش پنج سانت رفت بالا قشنگ مث جاده شد خخخ بماند که اونم لج کردو با قیچی شکوفه کرد تو موهام

سلطان غم بابا:')

 

[I.Râstâ]

تبلتمو سه بار خراب کردم آخرین بارم سوخت, مقصرهمشم من بودمـ :|
بعدش گوشی خریدم, یه روز با دوستام رفتیم کوه داشتیم شوخی میکردیم (وسطای درکه اگه دیده باشین یه پُل هست که زیرش رودخونس کلا)سر همون شوخی گوشیم از دستم ول شد تو آبـ :||
بعد از اون یه گوشیِ دیگه بابام خرید,که اونم سر یه مسئلهء خیلی مزخرف به خاک رفت!

 

[.Asal.r]

تبلتمو سه بار خراب کردم آخرین بارم سوخت, مقصرهمشم من بودمـ :|
بعدش گوشی خریدم, یه روز با دوستام رفتیم کوه داشتیم شوخی میکردیم (وسطای درکه اگه دیده باشین یه پُل هست که زیرش رودخونس کلا)سر همون شوخی گوشیم از دستم ول شد تو آبـ :||
بعد از اون یه گوشیِ دیگه بابام خرید,که اونم سر یه مسئلهء خیلی مزخرف به خاک رفت!

خخ من تبلتمو به برق مستقیم وصل کردم حیونکی دود کرد مرد خخ

 

[reza hajizadeh]

روزی از پدرم درخواست کردم که بره برام گوشی بخره امدگوشی نوکیاشو داددستم گفت اینم گوشی

 

[__Miss.senator]

باشه ممنون

خاعش میکنم
هر وقت میخواستین جواب بدین باید بزنین رو پاسخ اغا :)
هر سوالی در مورد انجمن داشتین از بچع ها و یا خودم بپرسین :\
البتع تو پروفایلشون :|

 

[mehrabi83]

هیچی بدتر از این نبود که:
داشتم به یکی از همکلاسیام بدوبیراه میگفتم هی میگفتم دختره فلانه فلان شده بره گمشه و فلان بعد اسمشم اون وسطا چنبار گفتم تهشم گفتم آیسان بدبخت تو که فامیلت ا این یکیه من جات بودم خودکشی میکردم فامیل هردوشون اسلامیه ولی فامیل نیستن:/هیچی دیگه برگشتم دیدم مامانش پشت سرم وایساده@_@

 

[Baaaaran]

:waiting:

 

[Deli_D]

گلدان جلوی در پارکینگو شکستم فقط خدا کنه مادرم نفهمه البته اگر نفهمه جای تعجب داره جلوی درب ورودی اندازه قد من بود خدا به خیر کنه

 

[mastoor]

با داییم و دوستش و زنش رفتیم بیرون بعد داییم کت دوستش رو پوشید کت هم رنگ کرم بود منم حواسم نبود لبم خورد به کت کتش ماتیکی شد منم به روی خودم نیاوردم صبحش داییم گفت زن دوستش قهر کردهه رفته خونه باباش تا وقتی من اعتراف نکردم بر نگشت خونش