نام مجموعه:شیرین تر از فرهاد
شاعر:ا.ع بازپرس
مطلع:
با غمزه ای این دل شوریده برفت
آرام و قرار از من غم دیده برفت
جز تو همه از دیده برفتند اما
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
ل**ب های خندان تو
هم گیسوی افشان تو
هم عشوه ی پنهان تو
کردند مرا مدهوش خود
ای درمان هر درد من
ای شیرین و ای قند من
ای زهر تو چون شهد من
غرق کن مرا در آغوش خود
پاییز ٬ بهار عاشقان است/اوج سرمستی دلدادگان است
هم درپای درختان فرشیست چند رنگ /هم اندر آسمان رنگین کمان است
برگ اگر چه کندبا درخت قهر /میان برگ و خاک آشتی کنان است
مباداشاعری رنجور سازی/که قلب شاعر در پاییز کم توان است
پاییز دلیل رقص برگ با باد/پاییز دلیل بغض آسمان است
نمی دانی بر من چه ها شد/چه شد تا این دل تا جدا شد
اخر صدایم با غم آمیخت /چه راز ها کز صدایم بر ملا شد
چه حرف هایی که ماند در دل/چه بغض ها در گلویم بی صدا شد
بسی آه و افسوس که خوردم /بسی اشک کز چشمانم رها شد