- ارسالیها
- 1,391
- پسندها
- 19,519
- امتیازها
- 42,073
- مدالها
- 21
- نویسنده موضوع
- #11
خاطره ی دهم
رو فرش خونم قدم میزدم. صدای خش خش فرش حس تازه ای رو بهم میداد.
من عاشق خونمم و از اینکه زیبا ترین خونه رو دارم خیلی خوشحالم.
از اینکه انسان ها برای دیدن خونم میان و سری بهم میزنن خوشحالم.
لبخندی زدم وبه فرش سبز رنگ خونم چشم دوختم. همیشه برای اینکه خونم قدیمی نشه و از چشم نیوفته فرش و دکوراسیون رو تغییر میدم و سعی میکنم بهترین رنگ رو انتخاب کنم
بعضی وقتا سفید و با الماس های براق.
بعضی وقتا نارنجی و قهوه ای با قطرات باران.
بعضی وقتا سبز با گل های رنگارنگ و زیبا.
خب حتما کنجکاو شدید که اسم خونم چیه تا شماهم برای دیدنش بیاید.
من تو...
![07vt_۲۰۱۸۱۱۱۹_۲۳۵۲۰۰.png](http://uupload.ir/files/07vt_۲۰۱۸۱۱۱۹_۲۳۵۲۰۰.png)
رو فرش خونم قدم میزدم. صدای خش خش فرش حس تازه ای رو بهم میداد.
من عاشق خونمم و از اینکه زیبا ترین خونه رو دارم خیلی خوشحالم.
از اینکه انسان ها برای دیدن خونم میان و سری بهم میزنن خوشحالم.
لبخندی زدم وبه فرش سبز رنگ خونم چشم دوختم. همیشه برای اینکه خونم قدیمی نشه و از چشم نیوفته فرش و دکوراسیون رو تغییر میدم و سعی میکنم بهترین رنگ رو انتخاب کنم
بعضی وقتا سفید و با الماس های براق.
بعضی وقتا نارنجی و قهوه ای با قطرات باران.
بعضی وقتا سبز با گل های رنگارنگ و زیبا.
خب حتما کنجکاو شدید که اسم خونم چیه تا شماهم برای دیدنش بیاید.
من تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش