دنباله دار ♠مـــــڪاݪمــــــہ♠

[S_G]

ما پشت تور در حال والیبال بازی کردن:
من: داور لال سوتو بزن!
داور: که لالم؟ کارت سبز اخراجی
آیناز: اینا وضعشون خرابه کارت صورتی بده
من: :/
5 دقیقه بعد:
داور: ادامه بازی!
بچه های تیم رقیب: آیناز بمیری!
آیناز: رقیبای بی تربیت! احمقای اسب همه رقیب دارن ماهم رقیب داریم!
من: :/
5 دقیق بعد:
بچه های تیم رقیب: اه سوگل انقد خراب نکن! بسهههه
آیناز: دخترای عوضی تیم خودم! بیاید جلو... ببینید هدفتون فقط سوگل باشه!
ما با خنده: چشم!
آیناز: آفرین
6 دقیقه بعد:
غزل: سوگننننننننند بگیرررررررررررر
من در حالی که پشت و رو شدم توپو تو زمین حریف میزنم و مستقیم وسط زمین فرود میاد.
غزل: هوووو هیک هیک بابا هیک
آیناز رو به غزل: آفرین شییییخ تو میتونی!
من: کثافتا نصف شدم مردم یکی منو بگیره!
مربی: با این وضعیت شما 8...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[DabriA]

خالم:این مدل مو ک موهات و میدی رو به بالا بهت میاد
من:جدی دوستام میگن کج بیشتر بهم میاد
خالم:نه این بهتره
مامانم:نه همین مدل بهتره.اون طوری شبیه اون کارگره میشی ک میومد خونه مامانم و تمیز میکرد
من:مامااااااااااااااااااااااااااااان
خالم:آره راست میگی
مامانم:آره ... خانم هم همینطور بود زلفاش شکل ت بود
من:ماماااااااااااااااااااااااااااااااان
خالم:

 

[فاطم]

پارسال

من: پری مستر ذاکری اومده؟(دبیر زبانمون)
پری: آره لباس صورتی جیغ پوشیده بود
من: دروغ؟
فضه: دروغ سرت، اوه اوه داره رد میشه
زدم زیر خنده
دبیر اومد و رد شد
فضه و پریا: پیرهن صورتی دل منو بردی کشتی تو منو غمم رو نخوردی
حالا دست شله شله
من: بشین بتمرگ وقتی دو دیقه دیگه بت صفر داد میفهمی پیرهن صورتی یعنی چی اسکلای مملکت
فضه: اگه ما اسکلیم تو هم دوست اسکلی

جاتون خالی صحنه باحالی بود

 

[(لالا)]

 

[..TaraɲΘm..]

معلم زبان انگلیسی‌مون درس می‌پرسید و از دوستم سؤال کرد:

?How can we improve our emotional health -
​

حالا دوستم در حالی که داره جمله رو با خودش میگه به فارسی:
- چطور... سلامت احساسی... خب نماز بخونیم؟ (جوابی که داد)
و من بقیه پوکیده در کلاس
اصلا اینقدر قشنگ این جمله رو با ایمان و خلوص نیت به خدا گفت معلم زبان باید بهش بیست و یک می‌داد!
البته این هم ذکر کنم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[DabriA]

سره کلاس ادبیات و دبیر درحال گفتن آرایه ها شعر
درحالی ک بیت ششمیم
من:بیت بعد هم جناس داره
دبیر حرفم و درست نشنید: نه نه .. خب بله بیت 7 جناس داره
من: وتففففففففففففففففففففففففففففففففففففففف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رفیقم:

 

[DabriA]

رفیقم:عـــــــــه کیکم و گرفت،یچی بهش بگو هاااا
من به فیس مظلوم اون یکی رفیقم نگاه میکنم:خو گشنشه بزار بخوره
همون ک کیک و گرفت:خو خودش گف خوشمزه نیس
من:خو دیه
رفیقم:من گفدم خوشمزه نیست نگفدم ک نمیخورم :||||||||||||||||||||
من:ودف؟؟؟ :/

 

[~HADIS~]

حدیث:نفسمی
داداشم:وظیفته
:/

 

[..TaraɲΘm..]

تو ختم مادر یکی از فامیل‌های نزدیکمون قبلی‌مون با فامیلمون:
- خدا مادرتون رو بیامرزه و...
حالا داداش من درحالی که هل شده:
-اِ... ببخشید که مرد!
فامیلمون: خواهش می‌کنم!
و من چون همیشه باصدای بلند قهقهه می‌زنم، دهانم رو بستم و سعی دارم خنده‌ام رو تو لپم نگه دارم و با دماغم نفس بکشم

 

[S_G]

هستی: تا دوشنبه هفته بعد باید مدرسه بیایم!
فاطیما: دیگه چی؟ با این وضیت سیزده رو هم باید تو مدرسه بدر کنیم!
مهدیه: بچه ها از فردا هرکی از سین های هفت سین بیاره انشالله که سال رو همینجا تحویل میکنیم!

هستی! شنبه سر کلاس موسی H Hasti.R​