دنباله دار ♠مـــــڪاݪمــــــہ♠

  • نویسنده موضوع Dani_pat
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 95
  • بازدیدها 3,416
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Dani_pat

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
7/5/18
ارسالی‌ها
1,743
پسندها
37,537
امتیازها
77,373
مدال‌ها
22
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #71
+ خخ نكنه عاشق داداشت شدي خخ شيطوووون
-گفتم بهتا! نگفتم!؟^.^
+هههههههه شيطوون
-^.^
+ خب سوالات يادت اومد
-ن بزا فك كنم ميپرسم^.^

يادته اينو؟:) Aedan "Aedan"
•_• همون لحظه بود ك ب الهه ي عشق ايمان اوردم
 
آخرین ویرایش
امضا : Dani_pat

Dani_pat

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
7/5/18
ارسالی‌ها
1,743
پسندها
37,537
امتیازها
77,373
مدال‌ها
22
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #72
تق تق"صدا در اتاق"
-بيا تو
بابا: خوبي؟
-اوهوم
بابا:هستي هنوز؟ (زنده ام؟:/)
-اره
بابا:خوبه
٠انقد تو خودمم بابام شك ميكنه زندم٠=|
 
آخرین ویرایش
امضا : Dani_pat

Dani_pat

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
7/5/18
ارسالی‌ها
1,743
پسندها
37,537
امتیازها
77,373
مدال‌ها
22
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #73
سركلاس رياضي من ب معني واقعي كلمه خوابمو با نعره هاي معلم جهش ميكنم=|
دبير رياضي: خط نشانش رو هم بزار
"با صداي بلند: خب پس چيشد بچه ها
-هان ميشد چهار•_•
سارا: چي؟
-بابا من خوابممممم ولم كنننن
سارا: $_$
•بازم ميخوابم، معلم ميره بيرون و ي مسئله هم حل كرده و من فقط خواااب بودم•
سارا:خب پيداش كردم همينههه
-نوچ من خوابماااا
دو ديقه بعد
سارا: درياااااا پيدااش كردم عااااا(صدا خنده هاش)-_-
-واااي سارا من خوابم ولم كننننن
سارا: چيكارت دارم بخواب
•دو ديقه دعد تصميم ميگيرم يكم چشامو باز كنم ببينم زندم-_-•
سارا:بيداري! دريا جوابشو پيدا كردم:D
-واي>__< سارا اب بده
سارا: خوبي؟ با اب خوابت ميره؟
-ساراااا اب بدههههه
سارا: بيا عزيزم چته بخور
-مرسي زندگيم !
سارا@_@ خواهش
...
از بس گفتم زندگيم افتاده تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Dani_pat

DabriA

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/12/18
ارسالی‌ها
297
پسندها
14,770
امتیازها
31,283
مدال‌ها
14
سطح
19
 
  • #74
کلاس ورزشه و ورزشگاه نرفتیم و با یکی از دبیرهای ورزش کلاس داریم ک خیلی گند اخلاقه
و ما یک بند حرف زدیم و در آخر تایم نماز شد و اکیپی گفدیم میریم نماز و با اراده کلاس و ترک کردیم
ده دقیقه بعد:
ما در حال آب دادن گل ها -
و ور زدن با سایر بچه ها بعد امتحانشون
بعد نیم ساعت میریم کلاس
دبیر: الان رفتین نماز؟
من: بله جاتون خالی،شما هم یادمون بود کلی دعا کردیم واستون..
: )
 
امضا : DabriA

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
789
پسندها
9,340
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
16
 
  • #75
من: مامان دل درد دارم.
مامان: از بس حرف می زنی هوا میره تودلت دل درد می گیری...
من: مامان سر درد دارم.
مامان:از بس حرف می زنی صدای خودت رو می شنوی سر درد می گیری.
اصولا از نظر مادر همه چی به حرف زدن من بستگی داره... از طفولیت تا به امروز
 

Elena

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/4/18
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,165
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • #76
من: خرمگس دراااز بیا دیگه !
احمد : خرمگس دراز عمه جونته بی خاصیت !
عمم : احممممددد!!!!
احمد: :oops:لعنتی ببخشید !
عمم : عمه خودت خرمگس درازه احمد
احمد : :mad:
مامانم : مریمممم !!!
من : :roflym::laughting:چه عمه تو عمه ای شد !
مامان : این دوست رنگ رنگیمون چی خونده بود تو ماشین کلی خندیدیم؟!
من: تتلو رو میگی؟! :straight_face:
مامانم: اره راجب عمه یه چیزی گفته بود تو اهنگشا بگو تا من ب تو بگم !:/
من : :straight_face: نه اون قابل پخش نیست ولی میگه تو یه بی جنبه ی عمه .... یی!
مامانم: خب همین که خودت گفتی به خودت !
عمم : :roflym::straight_face:مردم زن کاکا دارن منم زن کاکا دارم
احمد : جمع کن بریم گند زدیم :laughting:
Ahmad_H Ahmad_H
N Nadiiia مُچَل شدیم :/
 
آخرین ویرایش

S_G

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/9/18
ارسالی‌ها
228
پسندها
6,479
امتیازها
24,903
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #77
من و مهدیه تو اتاقک سیستم کلی سالن اجتماعات:
مهدیه: یه آهنگ شاد بذار
من: خفه شو صدا پخش میشه
مهدیه: ...نخوز میگم بذار
من: نه الان میاد مارو میزنه
مهدیه: میگم پخش کن
من: نههههه
مهدیه: ببین ستم کش پارت میکنم میگم بذار
من: ستمگر نه
مهدیه: بذاررررررررر
من: نزن عوضی نمیخوام
مهدیه: نمیذاری؟
من با خونسردی: نچ
مهدیه: هووووووی آقای مسئوووووووول آقای ستمگرررررر بیا اینجا ببینم
من: خاب خاب عوضی بیا بذارم برات
مهدیه: آفرین
آقای ستمگر(مسئول): چه خبره؟
مهدیه: هیچی پام گیر کرد به دستگاه دردش گرفت جیغ زد.
آقای ستمگر با تعجب: چیکار کرد؟!
مهدیه: به خدا تقصیر من نبود اصلا من نمیدونم اینا چی ان. من تاحالا این همه دکمه یجا ندیدم. توروخدا مارو بیرون نکنید. من تازه میخوام اینجا استخدام شم با شما همکاری کنم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S_G

نسترن محمودی

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/7/18
ارسالی‌ها
1,381
پسندها
30,385
امتیازها
63,073
مدال‌ها
13
سطح
9
 
  • #78
مکالمه‌ی من و استاد کنکور درس ریاضی سال گذشته.

استاد: خب شد ۲۲۵ تا سوال، بعد از تعطیلات ببینم کسی ننوشته باشه از کلاس بیرونه.
همه بچه‌ها: استاد خیلیه، تروخدا، عاشوراست بابا نمی‌رسیم. درسای دیگه هم هست!
من: استاد اصلا روایت داریم رسیدگی به امور دنیوی در روز عاشورا حرام است.
استاد: عه نه بابا! اون وقت درس خوندن کار دنیویه؟
من: اره دیگه هر چی به غیر از مناجات با خدا دنیویه.
استاد: اها اونوقت مناجات شما اینه که بزک دوزک کنید برید تو دسته‌ها جلو پسرا جولون بدید؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

DabriA

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/12/18
ارسالی‌ها
297
پسندها
14,770
امتیازها
31,283
مدال‌ها
14
سطح
19
 
  • #79
استاد ریاضی بعد کلی حرف زدن درباره اینکه درس نخونید آینده ندارید
یکی از بچه ها:استاد اومدیم و بعد کنکور و اون همه درس خوندن ی ماشین بهمون زد مردیم حسرت این خوشی ها ب دلمون میمونه دیه
استادمون خونسرد و ناامید نگاهش میکنه:تو یکی هیچی نمیشی :/
برمیگردد و بقیه مسائل را حل میکند : )
 
امضا : DabriA

.fateme__Azar__

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/1/19
ارسالی‌ها
65
پسندها
9,652
امتیازها
26,778
مدال‌ها
9
سن
24
سطح
15
 
  • #80
عشقم:زندگیم میشه منو ببخشیو مال من بشی؟
من:آره گلم فدای سرت.
عشقم :دوست دارم
من:من بیشتر
من:همیشه میمونی
عشقم:آره قسم میخورم
.
.
یمدت بعد
من:دوست دارم زندگیم
عشقم:هووم
.
.
.
عشقم:دیگ بمن پیام نده من دوس دختردارم
من:اما توقول داده بودی
عشقم:غلط کردم قول دادم،گمشو،دوست ندارم
من:دلمو نشکن دوباره ،قول دادی اما
عشقم:گمشو،بلاک...
هه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا