اگه مثل الان تک باشم : از بین مامانم و عشقم، مامانمو نجات میدم چون همیشه پشتمه
اما اگه بچه داشته باشم: بازم مامانمو نجات میدم، چون نمی خوام بچم بدون بابا و بدون عشق بابا بزرگ بشه
مامانم نجات میدم بخاطرزحماتی که برام کشیده...
ولی خودم همراهه عشقم وبچه ام میمیرم...
عشقم زنده باشه بره زن ببره بهترباهم بمیریم..
بچه ام بی مادربزرگ بشه..دست نامادری خدانکنه..
همراه خودم میبرم..
ولی مادرمم میدونم طاقت نمیاره بدون بچه اش..
ازهمه طرف زجرومردنه..
بچم رو چون عشقم در وجودش هست و مادرم هم مي تونه من رو درك كنه چون اون احساس من رو حتي از عشقم بهتر ميتونه درك كنه كه چرا بچم در نجات دادم
مادر كه باشي دنيايت مي شود لبخند كودكت