متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار امید روزبه

Ayeda Javid

مدیر بازنشسته
سطح
9
 
ارسالی‌ها
158
پسندها
1,345
امتیازها
8,133
مدال‌ها
8
سن
28
  • نویسنده موضوع
  • #1
" فرهاد "

هرکی مث فرهاده دیوونه س
هرکی مث مجنونه بدبخته
حتی اگه لیلی باهات باشه
با جیب خالی عاشقی سخته

با جیب خالی عاشقی سخته
باید با هم رو راست تر باشیم
رفتن به نفع هردوتامونه...
وقتش شده از خوابِ هم پاشیم

نزدیک شو در حد چن لحظه
تو به چی دل بستی؟ نمیدونم...
معقول تر رفتار کن دختر...
من بچه ی میدون خراسونم

خطی به اسم فقر هرلحظه
مرزی میون قلب ما میشه
تو خونه تون بالای تهرانه
توی اتاقت شهر جا میشه

هر روزِ من توو راهپیمایی
با جیب خالی تا ونک مردن
پرسه میونِ قلبِ آفریقا
پسکوچه های برفی جردن

میترسم از بچه محلاتون
هرطور شده میخوان باهات باشن
ماشینای شاسی بلندی که-
روی غرورم آب میپاشن...

از زندگیِ خارج از قسمت
توو واحدی پنجاه و یک متری
با مادری که با همه قهره...
غیر از یه عکس و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ayeda Javid

Ayeda Javid

مدیر بازنشسته
سطح
9
 
ارسالی‌ها
158
پسندها
1,345
امتیازها
8,133
مدال‌ها
8
سن
28
  • نویسنده موضوع
  • #2
" خونه ی جدیدم "

ابر تمومِ خونه رو گرفته
دلم برات تنگ شده عزیزم
خوبه که نیستی ببینی برای-
نخواستنم جنگ شده عزیزم

دلم برات تنگ شده عزیزم
طوری که دارم از نفس میفتم...
خیلی شبا که اومدی توو خوابم
خیلی چیزا بود و بهت نگفتم

بعدِ تو توی آینه ی اتاقم...
هیچ کسیو غیرِ خودم ندیدم
دارم میرم سنگ سفارش بدم
سنگ برای خونه ی جدیدم

دلم پُره... دلم شکسته خانوم
حرمت دستامو نگه نداشتن
ترک ترک بغض نصیبم شده
بس که برام سنگ تموم گذاشتن

وقتشه دیگه چشامو ببندم...
خیال بچه ها رو راحت کنم
حس میکنم که وقتشه دوباره
بیام کنارت استراحت کنم...

برای برداشتن این فاصله...
گم شدن قرصا یه وقتی بد نیست
جز نوهمون که خیلی شکل توئه
هیچ کسی جای قرصامو بلد نیست

از روزی که چشماتو بستی، هیشکی-
به فکر این ابرِ زمین خورده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ayeda Javid

Ayeda Javid

مدیر بازنشسته
سطح
9
 
ارسالی‌ها
158
پسندها
1,345
امتیازها
8,133
مدال‌ها
8
سن
28
  • نویسنده موضوع
  • #3
شعرى از مجموعه #نامير

اگه امشب ،همين شبِ مطلق
زورِ ابرا به آسمون برسه
چى به غير از ترانه مى مونه؟!
كارد وقتى به استخون برسه

بعضى چيزا توو ذهن مى مونه
مثلِ اشكاى آخرين ديدار
تلخ و شيرين و موندنى،مثل
مزه ى آخرين نخِ سيگار

روزهايى كه خودخورى كردم
هر كدومش يه قرنِ كامل بود
تلخ مثل گلاب ! اما نه
تلخ مثلِ خودِ هلاهل بود!

كوچه هايى كه منتهى به شبن
ردِ پاى منو نشون مى دن
كوچه هاى بلندِ #تهرانپارس
جون ميدن واســـه نرسيدن!

دردِ دنيا توى سرم ريخته
دارم از خاطرات سر مى رم
توو سكوتِ بلندِ شب دارم
از خودم اعتراف مى گيرم

من يه مجنونِ خوش خيالم كه
احتمالاتو در نظر نگرفت
پسرى كه تمومِ دنياشو
داد و اين ازدواج سر نگرفت!

دخترى كه دليل بغضم شد
دخترى كه دليل خنده م بود
دخترى كه هنـــوز معتقده
مثلِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ayeda Javid

Ayeda Javid

مدیر بازنشسته
سطح
9
 
ارسالی‌ها
158
پسندها
1,345
امتیازها
8,133
مدال‌ها
8
سن
28
  • نویسنده موضوع
  • #4
آسمون روى شهر افتاده
كوچه ها رخت برف تن كردن
منو هيشكى نميشناسه توى
كوچه اى كه به اسم من كردن!

رد پاهامو برف ميگيره
انگارى توى ميدونِ مينم
بعد ٨ سال خونه رو دارم
با پلاكِ جديد ميبينم

خونه اى كه تا آسمون رفته
خونه اى كه ديگه كلنگى نيست
خونه اى كه چشامو تر كرده...
چش به راهِ يه مردِ جنگى نيست

بعد هش سال جنگ با مُردن
بعد هش سال بغضِ تحميلى
يه جنازه م ولى نفس دارم
صورتم سُرخه اما با سيلي

اون كسى كه تموم اين هش سال
غم دوريش پشتمو خم كرد
تا منو ديد زانواش شل شد
گره روسريشو محكم كرد

روزى كه آب ريخت پشت سرم
توى چشماش چشمه ى غم بود
تو سرم اين سوال ميچرخه..
كه بهم چند ماه محرم بود!

توى لاك خودم فرو ميرم
شايد از خوابِ زندگى پا شم
اما سخته برام تا ته عمر
كه واسه دخترم عمو باشم

من يه چشمِ به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ayeda Javid

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا