- کارول: ازم تعریف کن ملوین، خیلی لازم دارم. یه تعریفِ خوب که درست هم باشه.
+ ملوین: من یه ناخوشی دارم، دکتر روانکاوی که مرتب میرفتم پیشش میگفت در ٥٠ تا ٦٠ درصدِ موارد، قرصی هست که واقعاً موثره. و من از قرص بیزارم، قرصها چیزهای خطرناکین. اون شبی که اومدی در خونهام و بهم گفتی که هرگز... دیگه بقیهاش رو خودت اونجا بودی و یادته که چی گفتی... خب، تعریفی که ازت میخوام بکنم اینه که "از صبحِ روزِ بعد من شروع کردم به خوردن قرص".
- دقیقاً متوجه نشدم... کجای این تعریف از من بود؟!
+ تو باعث میشی من بخوام آدم بهتری باشم...
- شاید این بهترین تعریفی بود که در عمرم شنیدم...
As Good as It Gets (1997)