متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه "گَنجینَة الأسرار"

  • نویسنده موضوع miss_rahil
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 1,102
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #21
در بیان اینکه چون سالک از در ارادت درآمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر بعنانگیری خیزد و هر لحظه فتنه‌یی هولناک برانگیزد اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعت به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی، جناب حکیم خاقانی، قدس سره، در مسأله‌ی نفس فرماید:

در اول، نفس چون زنبور کافر داشتم لیکن

در آخر یافتم چون شاه زنبوران مسلمانش

در اینجا عارف، عنانگیری و دلیری حضرت حر را بدان مسأله که عبارت ازنفس کافرست از بدو امر سالک، تأویل می‌نماید چه بمدد حضرت کامل و پرتو آن عنایت شامل، آن کفر محض بایمان صرف مبدل آمد.

دوش گفتم با حریفی با خبر

کاندرین مطلب مرا شو؛ راهبر

دشمنی حر و بذل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #22
در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشارت به مراتب عالیه‌ی زبده و برگزیده‌ی ناس حضرت ابوالفضل العباس سلام اللّه علیه بر سبیل اجمال گوید:

باز لیلی زد به گیسو شانه را

سلسله جنبان شد این دیوانه را

سنگ بر دارید ای فرزانگان

ای هجوم آرنده بر دیوانگان

از چه بر دیوانه‌تان، آهنگ نیست

او مهیا شد، شما را سنگ نیست

عقل را با عشق، تاب جنگ کو؟

اندرین جا سنگ باید، سنگ کو؟

باز دل افراشت از مـسـ*ـتی علم

شد سپهدار علم، جف القلم

گشته با شور حسینی، نغمه گر

کسوت عباسیان کرده به بر

جانب اصحاب، تازان با خروش

مشکی از آن حقیقت پر، به دوش

کرده از شط یقین، آن مشک پر

مـسـ*ـت و عطشان همچو آب آورشتر

تشنه‌ی آبش، حریفان سر بسر

خود ز مجموع حریفان، تشنه‌تر

چرخ زاستسقای آبش در طپش

بـرده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #23
در توجه به عالم خراباتیان صاحبدل و اخوان مقبل و استمداد و همت و شروع به مصیبت فخر الشهداء حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه:

باز از میخانه، دل بویی شنید

گوشش از مستان، هیاهویی شنید

دوستان را رفت، ذکر از دوستان

پیل را یاد آمد از هندوستان

ای صبا ای عندلیب کوی عشق

ای تو، طوطی حقیقت گوی عشق

ای همای سدره و طوبی نشین

ای بساط قرب را، روح الامین

ای بفرق عارفان کرده گذار

ای بچشم پاک بینان، رهسپار

رو به سوی کوی اصحاب کریم

باش طایف اندر آن والا حریم

در گشودندت گر اخوان از صفا

راه اگر جستی در آن دار الصفا

شودر آن دار الصفا، رطب اللسان

همطریقان را سلام از ما رسان

خاصه آن بزم محبان را، حبیب

گلشن اهل صفا را، عندلیب

اصفهان را، عندلیب گلشن اوست

در اخوت گشته مخصوص من اوست

کوی او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #24
در بیان اینکه طی وادی طریقت و قطع جاده‌ی حقیقت را، همّتی مردانه در کارست که آن جامه مناسب براندام قابلیت هر کس و پای مجاهده‌ی هر نالایق را پایه‌ی دسترس نیست لمؤلفه:

نه هر پرنده به پروانه می‌رسد در عشق

که بازماند اگر صد هزار پر دارد

و در اینجا بر کمال همت حضرت عباس و نهایت قابلیت آن زبده‌ی ناس، سلام اللّه علیه بر مشرب اهل عرفان گوید:

آن شنیدستم یکی ز اصحاب حال

کرده روزی از در رحمت سؤال

کاندرین عهد از رفیقان طریق

رهروان نعمت اللهی فریق

کس رسد در جذبه بر نور علی

گفت اگر او ایستد بر جا، بلی

لاجرم آن قدوه‌ی اهل نیاز

آن بمیدان محبت یکه تاز

آن قوی؛ پشت خدا بینان ازو

و آن مشوش؛ حال بیدینان ازو

موسی توحید را، هارون عهد

از مریدان، جمله کاملتر بجهد

طالبان، راه حق را بد دلیل

رهنمای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #25
در بیان شرذمه‌یی از مقامات و مجموعه‌یی از کرامات قدوة النقباء و نخبة النجباء جناب قاسم سلام اللّه علیه:

باز دارم؛ راحت و رنجی بهم

متحد عنوانی از شادی و غم

ناز پرور نوعروسی هست بکر

مرمرا در حجله‌ی ناموس فکر

نوعروسی، نقد جانش، رونما

تا نگیرد، کی نماید رو بما!!

تا کی اندر حجله ماند این عروس

دل چو داماد از فراقش در فسوس!

زین عروسم، مدعادانی که چیست؟

مدعا را روی میدانی به کیست؟

با عروس قاسم اینجا هست رو

مدعایم جمله باشد، ذکر او

اندر آن روزی که بود از ماجرا

کربلا بر عاشقان؛ ماتمسرا

خواند شاه دین، برادرزاده را

شمع ایمان؛ قاسم آزاده را

وزدگر ره، دختر خود پیش خواند

خطبۀ آن هر دو وحدت کیش خواند

آنچه قاسم راز هستی بود نقد

مر عروسش را بکابین بست عقد

طالب و مطلوب را دمساز کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #26
در بیان فیض بخشی آن سر حلقۀ راستین و اسرار شکافتن آستین و مراتب پرده از اسرار برداشتن و نکتۀ توحید را از راه مکاشفات، معلوم عروس خود داشتن که بر مصداق: اولیائی تحت قبابی لایعرفهم غیری ما را تا ابد زندگی و دوام و دولت و پایندگیست:

هیچ میدانی تو ای صاحب یقین

چیست اینجا سر خرق آستین؟

آستین وهم او را، خرق کرد

حق و باطل را، بر او، فرق کرد

التیام از خرق او، وزخرقهاست

فرقها از فرق او تا فرقهاست

یعنی آگه شو که ما پاینده‌ایم

تا ابد ما تازه‌ایم و زنده‌ایم

فارغ آمد ذات ما ز افسردگی

نیست ما را، کهنگی و مردگی

ناجی آنکو، راه ما را سالک‌ست

غیر ما هر چیز بینی، هالک‌ست

عار داریم از حیات مستعار

کشته گشتن هست ما را اعتبار

هم فنا را هم بقا را، رونقیم

فانی اندر حق و باقی در حقیم

گر بصورت جان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #27
در بیان اینکه طالبان راه و عاشقان لقاءاللّه را، از خلع تعینات و قلع تعلقات که هر یک مقصد را، سد راهند و حجابی همت کاه گریزی نیست چه عارف را حذر از آفات و موحد را، اسقاط اضافات واجبند لله در قائله:

چو ممکن گرد هستی برنشاند

بجز واجب دگر چیزی نماند

و اشارت به آن موحد بی نیاز و مجاهد، خانه برانداز که گرد تعلقات را به باران مجاهده فرو نشانید و نقود تعینات را بهوای مشاهده بر فشانید و شرذمه‌یی از حالات جناب علی اکبر سلام اللّه علیه، که در مرتبه‌ی والاترین تعینات و در منزله‌ی بالاترین تعلقات بود، گوید:

بازم اندر هر قدم، در ذکر شاه

از تعلق گردی آید سد راه

پیش مطلب، سد بابی می‌شود

چهر مقصد را، حجابی می‌شود

ساقی ای منظور جان افروز من

ای تو آن پیر تعلق سوز من

در ده آن صهبای جان پرورد را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #28
در بیان جواب دادن آن ولی اکبر با توجهات و تفقدات مر نوردیده‌ی خود، علی اکبر را برمصداق اینکه، بهرچه از دوست و امانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان» بر مذاق اهل عرفان گوید:

در جواب ار تنک شکر قند ریخت

شکر از لب های شکر خند ریخت

گفت: کای فرزند مقبل آمدی

آفت جان، رهزن دل آمدی

کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر

زین تجلی، فتنه‌ها داری بسر

راست بهر فتنه، قامت کرده‌یی

وه کزین قامت، قیامت کرده‌یی

نرگست بالاله در طنازیست

سنبلت با ارغوان در بازیست

از رخت مـسـ*ـت غرورم می‌کنی

از مراد خویش دورم می‌کنی

گـه دلم پیش تو گاهی پیش اوست

رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست

بیش ازین بابا! دلم را خون مکن

زاده‌ی لیلی؛ مرا مجنون مکن

پشت پا، بر ساغر حالم مزن

نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن

خاک غم بر فرق بخت دل مریز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #29
در بیان مرخص نمودن جناب علی اکبر سلام اللّه علیه را، و امر به تمکین و تسلیم فرمودن، گوید:

خوش نباشد از تو شمشیر آختن

بلکه خوش باشد سپر انداختن

مهر پیش آور، رها کن قهر را

طاقت قهر تو نبود دهر را

بر فنایش گر بیفشاری قدم

از وجودش اندر آری در عدم

مژه داری، احتیاج تیر نیست

پیش ابروی کجت، شمشیر چیست؟

گرچه قصد بستن جزو وکلت

تار مویی بس بود ز آن کاکلت

ور سر صید سپیدست و سیاه

آن ترا کافی بیک تیر نگاه

تیر مهری بر دل دشمن بزن

تیر قهری گر بود، بر من بزن

از فنا مقصود ما عین بقاست

میل آن رخسار و شوق آن لقاست

شوق این غم از پی آن شادی‌ست

این خرابی بهر آن آبادی‌ست

من در این شر و فساد ای با فلاح

آمدستم از پی خیر و صلاح

ثابت‌ست اندر وجودم یک قدم

همچنین دیگر قدم اندر عدم

در شهودم دستی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,006
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #30
در بیان اینکه چون تمیز خاصیت نوشید*نی، سر از گریبان خاطر جمشید بر زد و خیال تدارک عشرت، از منبت ضمیرش سر زد نخستین جامی تعبیه ساخت و خطوط هفتگانه‌ی آن را با اسامی هفت گانه پرداخت و ساقی دانایی اختیار نموده و بنای سقایت او را، قانونی نهاد، منوط بر حکمت و بآن قانون رسم سرخوشی ووضع می‌کشی را دایر و سایر می‌داشت:

مـسـ*ـتی دهد زیارت خاک جم ای عجب

گویی هنوز، زیر لحد جام می‌کشد

و اشاره به حدیث ان لله تعالی شراباً لاولیائه؛ اذاشربوا طربوا و اذاطربواطلبوا و اذا طلبوا وجدواواذا وجدواطابواواذاطابوا ذابوا و اذا اذابوا خلصوا و اذا خلصوا و صلوا و اذا و صلوا اتصلوا و اذا اتصلوا فلا فرق بینهم و بین حبیبهم و راجع بشرح احوال حضرت علی اکبر و مراجعت آنجناب بخدمت باب بر سبیل تمثیل گوید:

وقتی از داننده‌یی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا