- ارسالیها
- 583
- پسندها
- 7,007
- امتیازها
- 23,673
- مدالها
- 14
- نویسنده موضوع
- #31
در بیان مهیا شدن آن میدان، مردی را چابک سوار و پای در رکاب آوردن آن سید بزرگوار و مکالمات با ذوالجنان و ذوالفقار بر مشرب صافی مذاقان گوید:
دیگرم شوری به آب و گل رسید
وقت میدان داری این دل رسید
موقع پادر رکاب آوردنست
اسب عشرت را سواری کردنست
تنگ شد دل، ساقی از روی صواب
زین می عشرت مرا پر کن رکاب
کز سر مـسـ*ـتی سبک سازم عنان
سر گران بر لشکر مطلب زنان
روی در میدان این دفتر کنم
شرح میدان رفتن شه، سر کنم
باز گویم آن شه دنیا و دین
سرور و سر حلقهی اهل یقین
چونکه خود را یکه و تنها بدید
خویشتن را دور از آن تنها بدید
قد برای رفتن از جا، راست کرد
هرتدارک خاطرش میخواست کرد
پا نهاد از روی همت در رکاب
کرد با اسب از سر شفقت، خطاب
کای سبک پر ذوالجناح تیز تک
گرد نعلت، سرمهی چشم...
دیگرم شوری به آب و گل رسید
وقت میدان داری این دل رسید
موقع پادر رکاب آوردنست
اسب عشرت را سواری کردنست
تنگ شد دل، ساقی از روی صواب
زین می عشرت مرا پر کن رکاب
کز سر مـسـ*ـتی سبک سازم عنان
سر گران بر لشکر مطلب زنان
روی در میدان این دفتر کنم
شرح میدان رفتن شه، سر کنم
باز گویم آن شه دنیا و دین
سرور و سر حلقهی اهل یقین
چونکه خود را یکه و تنها بدید
خویشتن را دور از آن تنها بدید
قد برای رفتن از جا، راست کرد
هرتدارک خاطرش میخواست کرد
پا نهاد از روی همت در رکاب
کرد با اسب از سر شفقت، خطاب
کای سبک پر ذوالجناح تیز تک
گرد نعلت، سرمهی چشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.