متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاوره روانشناسی تقسیم بندی انسان ها

  • نویسنده موضوع Harry_QW
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 184
  • کاربران تگ شده هیچ

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
به نام دوست
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
دکترعلی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
1. آنانی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی متحرک در جهان. خودفروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده وزنده‌اشان یکی است.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند آدم های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که مانمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرارمی‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان م**س.ت می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم ونگفتیم. شایدتعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد . قدرشونو بدونین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Harry_QW
عقب
بالا