متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی - به وقت نویسندگی -

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 467
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خداوند کتاب و قلم
که نامش حک شده بر عَلَم
سلامی به گرمای آفتاب فروزان و به بزرگی فضای بی کران.
خیلی از دوستان همراهمون علاقه شدیدی به نویسندگی دارند که اعتماد بنفس این رو ندارن که قلم به دست شوند و البته آگاهی کامل از نکات نویسندگی را ندارند.
ما میخوایم اینجا توضیحاتی را به شما بیاموزیم که از کتاب های معتبر و مشاوره با منتقدان عزیز بدست میاد.
امیدوارم همراهی کنید.
هرگونه سئوال رو می تونید در خصوصی بنده مطرح کنید تا در اینجا توضیح داده بشه
آمزش ها روز های فرد گذاشته می شود.
پبشاپیش از همراهیتون سپاسگذاریم❤
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #2
سلام
رمان‌هایی که خوندید و البته مدت زیادی و حتی شاید تا به حال براتون شیرینه رو بیاد بیارید. چه ویژگی داشته که از همون اول شما رو جذب کرد؟ چه ویژگی داشت که تا حالا تو ذهنتون مونده؟
خوب این موضوع رو در چهار چیز میشه خلاصه کرد
۱. شروع مناسب و جذاب.
۲. داستان متفاوت و بدور از کلیشه.
۳. قلم نویسنده.
۴. پایانی فوق العاده!
امروز به‌مورد اول می‌پردازیم که اهمیت زیادی برای جذب خواننده دارد.
یک نکته که قابل توضیح دادن است، که البته نظر منه و خیلی ها اعتقاد دارن که اینطور نیست اینکه عنوان رمان ویا نوشته جزئی از شروعه.
عنوان داستان باید گیرا باشه و انسان رو کنجکاو کنه که داستان چیه؟ نباید جوری باشه که نه همه داستان رو بیان کنه و نه اینکه با داستان کاملا متفاوت باشه.
بنظر من یک و یا دو کلمه بودن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #3
۱.شروع خوب
۲.موضوع جدید و به دور از کلیشه
۳.قلم نویسنده
۴.پایان فوق العاده!
در مبحث قبل عنصر اول توضیح داده شد و بحث امروز ما موضوع و روند کلی داستانه.
اول از همه باید چند موضوع رو توضیح بدیم.
پیرنگ: به شروع و اواسط و اواخر داستان با تمام کنش ها و اوج و هیجان داستان که همه اینها را در ذهنمان تصور کرده و تقریبا می توان گفت داستان را در ذهنمان شروع و تمام می‌کنیم و روش نوشتن آن را مشخص می‌کنیم.
روند داستان و یا پیرنگ ما میتواند مانند کمان باشد یعنی ابتدا آرام شروع شود«البته نکات شروع اصلی فراموش نشود و هیجان ها و پرسش ها را داشته باشد» و سپس کم کم داستان را به اوج برسانید و با پایانی آرام آن را پایان دهیم.
ویا می توانیم مثل زیگزاگ پیش برویم، یعنی فرود و نشیب هایی داشته باشد که این نوشتن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #4
خوب چیزی که می تونه باعث بشه ما یه رمان تو ذهنمون حک بشه و البته تا آخر عمرمون فراموشش نکنیم اینه که نویسنده بتونه با قلمش اونو رو سنگ ذهنمون حکاکی کنه!
هر نویسنده ای معتقده که قلمش خوبه ولی وقتی سری به کتاب های برتر می زنیم متوجه می شویم که چقدر ضعف داریم.
ضعف بیشتر نویسندگان در چند چیز است.
1. توصیف و فضا سازی
2. دیالوگ و منولوگ نویسی
3. هیجان داتان یا همان کنش سعودی
4. دور بودن از کلیشه
خوب اول ا همه چیزی که هر نویسنده تازه کاری در آن مشکل دارد توصیف است. انها یا اصلا توصیف نمی کنند یا ناقص توصیف می کنند یا مسلس وار توصی می کنند به گونه ای که خواننده زده می شود و همه از آن سرسری رد می شوند.
توصیف کردن و فضا سازی قواعدی دارد که در مباحث بعدی توضیح خواهد داده شد.
موضوع بعدی دیالوگ نویسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #5
درود
مبحث امروز ما که عنصر پایانی و نقش موثری در حک شدن موضوع داستان تا سال ها بعد است، پایان رمان است!
یه سر آشپزی بود که می گفت: کسی که میاد غذا می خوره وقتی از غذا به دلش میشینه که غذا سرد شده اش هم خوشمزه باشه. چرا؟ چون کسی که غذا می خوره طعم پایانی فقط یادش میمونه!
ما هم سر آشپز غذامون که اسمش رمانه ایم.
ما باید رمان جوری بنویسیم که هرچقدر طولانی باشه خوب باشه، چطور؟ با پایان قشنگ!
البته به این توجه کنید که پایان موثر همیشه خوش نیست!
به نظر من پایانی غمگین که مشکلات جامعه رو محسوس کنه و با عث گریه ی خواننده بشه، قابل ستایشه! ولی نه پایان غمگینی که هیچ مفهومی نداره و صرفا برای به گریه انداختن خواننده باشه. این نوشته نه تنها رد میشه، بلکه هیچ کس را به گریه نمی آندازد. متنی می تواند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #6
اولین نکته ای که باید بهتون بگم اینه که برخلاف فضا ، شخصیت ، سیر داستان و خیلی از عناصر داستان نویسی که باید بر پایه ی حقیقت و واقعیت بیرونی باشه، دیالوگ یک گفتگوی حقیقی نیست ، بلکه یک توهم از گفتگو است .
شاید در واقعیت یک بحث یا یک مکالمه، ساعتها طول بکشد و نهایتا هم هیچ نتیجه ای دربرنداشته باشد ، ولی در داستان نویسی به دلیل ضیق زمان باید دیالوگها رو گونه ای نوشت که سمت و سوی داستان رو مشخص کند
یک گفتگوی معمولی
- سلام ، خوبی ؟
-خوبم ، تو چطوری ؟
- ما هم بدنیستیم ، هی شکر
- چه میکنی با درسها ؟
- امروز مبحث ... تموم کردم

ولی اگر همین گفتگوی واقعی که خیلی وقتها بین افراد متداوله در داستان بنویسید ، مسلما هیچ کمکی به پیشرفت داستان نمیکنه ، بسا که خسته کننده هم هست
بنابراین دیالوگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #7
اول از همه باید بگم یه رمان تمامش توصیفه یعنی اگه یه نویسنده یه ایده عالی داشته باشه ولی توصیف درکار نباشه کارش اصلا خوب نمیشه! ولی یه ایده عادی رو به یه نویسنده قدر بدی می تونه با توصیفاتش کاری کنه که خواننده تا آخر رمان رو ول نکنه.
این رو که گفتم همه می گید ما که توصیفات رو رد می کنیم. درسته ولی به نظرتون اگه بین کلام و چیزای مهم بیایم توصیف به کار ببریم چطور؟ بذارید توضیح بدم، وقتی ما رمان می خونیم همیشه یه سه بند هست که همش توصیفه و ما صد در صد ردش می کنیم درسته؟ ولی ما می تونیم به جای اینکار ها بیایم با استفاده از دیالوگ ها، حواس پنجگانه شخصیت ها، حرکات کارکتر ها و خیلی چیزای دیگه توصیف رو غیر مستقیم در ذهن خواننده ثبت کنیم.
مثال:
با عصبانیت ژاکت قرمز رنگش را در دستش مچاله کرد و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #8
باور پذیری رمان چیه؟
باور پذیری رمان ها، یعنی نزدیکی رفتار و وقایع و... با منطق و حقیقت و اینکه رمان طوری باشه که هرکسی بخونه بتونه درک کنه.
این رو که میگیم می گید که پس ژانر تخیلی از این زمینه جدا میشه، ولی این کاملا اشتباهه چون ژانر فانتزی بجز دنیا و قدرت ها و اشکال هنوز هم احساسات و رفتارشون با انسان های عادی برابری داره.
خوب حالا یه مثال میزنم شما قضاوت کنید:
یه دختر به قول ما جیگر، پدرش میره لس آنجلس برای درمان بیماری یا کار؛ پدرش اونو می سپاره به یه پسر جوون جیگر تر تا باهاش زندگی کنه و مراقبش باشن تا بیاد.
واقعا برای این رواج تفکر آلوده متاسفم.
هیچ پدر مادری ندیدم که بخوان یه ساعت هم یه دختر رو با پسر دوستش تنها بفرستن بیرون، اونوقت تو این رمانا اونا سه ماه دخترشون رو بایه مرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,340
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #9
ضمن خسته نباشید به نویسنده، تاپیک به اتمام رسید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا