متون و دلنوشته‌ها سرزمین قلب یخی

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2,507
  • بازدیدها 23,530
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #841
کودک که بودم؛

گمان میکردم سردتر از بستنی
چیزی وجود ندارد..
حال که فکر میکنم
میبینم سرد تر از بستنی،قلب آدمهاییست
که تا میفهمند دوستشان داریم
مارا ترک میکنند‍♂
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] AiDa.G_M

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #842
من تو را
لابه لای تمام عاشقانه های دنیا پنهان کرده ام
اما شوق نگاهم ،
سکوت این عاشقانه ها را برهم می زند ...
در خیالم بمان ...
حواس من ،
به سوی چشمان تو پرسه می زند ...
و تمام من ،
به نگاه تو گره خورده است ...

امان از آغوشت ؛
هر كجای اين دنیا كه باشم ، چشمانم را می بندم و در آغوش تو پنهان مى شوم ...

حواست
به مرگ های شبانه ى من باشد ...
برای تو جان می دهم ...
برای رسیدن به خیال تو ....
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #843
دلم گرفته…
نم نم باران
جرعـه ای اشک
و قدری سکوت میخواهـد
با مرهـم عشــق !
آهای بهـانه ی عاشقانه هایم
دلـم تـو را
فقط تـو را میخواهد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] AiDa.G_M

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #844
دردِ عشقی در دلم دارم ،
نمیداند کسی

همچون ابری اشک می بارم،
نمیداند کسی

داغِ هجرانی ‌که در این سینه‌
دارم روزو شب

میدهد هر لحظه آزارم نمیداند کسی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] AiDa.G_M

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #845
شاید آرام تر می شدم...
فقط و فقط ...
اگر می فهمیدی ...
حرفهایم به همین راحتی که..
می خوانی نوشته نشده اند..
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #846
وقتی كه "تمامِ "سلول های قلبت
عاشِق ميشود
ديگر دستوری از مغز نميگيرند
كه چه كاری انجام بدهند ؟
یاانجام ندهند؟
هر ثانيه خونی كه "پُمپاژ" ميشود
پر است از عشق
دلتنگی...
نگرانی...
و خدا نكند روزی اين سلول بدونِ"عشق"
کار کنند دیگر چيزی ازآدم نمی ماند،
جز "دردیِ عميق"
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] AiDa.G_M

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #847
دل دلایل خودشو داره
ولی کاش دل هم یه
کم عقل داشت...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] AiDa.G_M

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #848
تصدق دلت که حالا به جای من برای کس دیگری تند تند میزند،
تصدق آن چشم ها که زل میزند در چشمهایی که شبیه چشمهای من نیست،
تصدق آن لب ها که دوستت دارم میگوید به من نه،به دیگری،
تصدق آن دستها که عادت کرده به دستهایی که دستهای من نیست،
تصدق آن پاها که همقدم دیگری میشود...
تصدق شما و هرچه به شما تعلق دارد عزیزِ جان
فقط قول بده مثل من لبخند را از زندگیت دریغ نکنی،
فقط قول بده مثل من زیاد دلتنگی نکنی،
فقط قول بده بیتابی نکنی برای نبودنم،
فقط قول بده به جای من هم مراقب خودت باشی
جان تو و جان آن دستها و چشمها و لب ها و پاها ...
جان تو و جانِ شریکِ تک تکِ رویاهایم...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #849
.
حسرت یک فنجان چای
از دستانِ تو...
حسرت شعرهای نخوانده‌ام!
حسرت بوسه‌های جا مانده در خیابان‌های شهر...
حسرت نگاهی که
به پشتِ سرت می‌اندازی...

کاش دَمِ رفتن
چمدانت باز می‌شد.
کاش ساعت حرکتت را اشتباه می‌خواندی!
کاش همانی بودم
که برایش دست تکان می‌دادی...!

قطار که رفت
من را هم با خودش بُرد.
می‌دانستی!؟
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #850
یکی از همین روزها...
خودم را بر می دارم و دور می اندازم...
من آن قدر تکه تکه ام....
که به درد عشق نمی خورم.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا