- ارسالیها
- 52
- پسندها
- 1,170
- امتیازها
- 9,653
- مدالها
- 1
- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
الو الو کربلا
اتل متل یه بابا ، غریب و زار و بیمار
اتل متل یه مادر ، یه مادر فداکار
اتل متل بچه ها ، که اونا رو دوست دارن
آخه بغیر از اونا ، هیچ کسی رو ندارن
مامان بابا رو می خواد ، بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتها ، بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر ، دست میذاره رو گیج گاش
اون بابای مهربون ، فوحش میده به بچه هاش
همون وقتی که هر چی ، جلوش باشه میشکنه
همون وقتی که هر کی ، پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر ، هیچ کسی رو نداره
اون وقتی که بابا جون ، موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم ،سر کوچه رسیدم
بند دلم پاره شد ، از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه ، افتاده بود رو زمین
مامان هوار میزد ، شوهرم رو بگیرید
مامان با شیون و داد ، می زد توی صورتش
قسم می داد بابا رو ،...
اتل متل یه بابا ، غریب و زار و بیمار
اتل متل یه مادر ، یه مادر فداکار
اتل متل بچه ها ، که اونا رو دوست دارن
آخه بغیر از اونا ، هیچ کسی رو ندارن
مامان بابا رو می خواد ، بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتها ، بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر ، دست میذاره رو گیج گاش
اون بابای مهربون ، فوحش میده به بچه هاش
همون وقتی که هر چی ، جلوش باشه میشکنه
همون وقتی که هر کی ، پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر ، هیچ کسی رو نداره
اون وقتی که بابا جون ، موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم ،سر کوچه رسیدم
بند دلم پاره شد ، از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه ، افتاده بود رو زمین
مامان هوار میزد ، شوهرم رو بگیرید
مامان با شیون و داد ، می زد توی صورتش
قسم می داد بابا رو ،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.