نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 28,704
  • کاربران تگ شده هیچ

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #2,731
کارما میگه : هیچکس‌ حق این رو نداره که قضاوتت کنه ، چون هیچکسی واقعا نمی‌دونه که تو چی کشیدی .
اونا شاید جریان ها رو شنیده باشن ، ولی اون حسی که تو قلبت احساسش کردی رو احساس نکردن ...
 
امضا : قند

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #2,732
مریم قهرمانلو یه جا مینویسه

بعد از رفتنت
نسبت به هر چیزی دلهره دارم !
به باز شدن در ،
زنگ تلفن ،
پیامک گوشی ،
صدای آشنا ،
نم باران ،
راه همیشگی ،
دلهره هایی که هیچ کدامشان
تو نیستی ... !
 
امضا : قند

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #2,733
تلخ ترین قسمت هر آهنگ اونجاست
که متوجه صدای خواننده نیستی
و تمام توجهت،
فقط و فقط نسبت به یک تصویر
از گذشته ست..
 
امضا : قند

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #2,734
متنی خوندم خیلی به دلم نشست
نوشته بود: کسی که طرز فکرش با شما
متفاوت است، دشمنت نیست!
انسان دیگریست
دیدین یه سریا وقتی میبینن عقایدمون
متفاوت از خودشونه سریع گارد میگیرن
و شروع میکنن به توجیه کردن ما
که حرف ما درسته و تو داری اشتباه میکنی!
باید بهشون گفت درست و غلط از نظر
هرکسی یه معنی داره.
 
امضا : قند

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,735
روان‌درمانگرِ تازه‌ام پرسید آخرین‌باری که کسی را دوست داشته‌ای یادت هست؟ دقیقاً کِی بود؟

و من به‌جای جواب‌دادن، تلخ و طولانی گریستم.

جوابِ سوال آخرین‌باری که کسی را دوست داشته‌‌ای، کلمه نیست. جواب آخرین‌باری که کسی را دوست‌ داشته‌ای، گریه است. گریه‌ای طولانی.



| فاطمه بهروزفخر|
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,736
می دانی؛ دیگر یاد گرفته ام که با این چیزها، غمگین نشوم.

نازنین می گوید: "تو دیگر چه جانوری هستی؟"

باورت نمی شود. با دیدن یک کامیون که صدها متر دورتر از جاده ی اصلی در بیراهه ای، به کندی می راند و گرد و خاک به پا می کند، دچار غم عمیقی می شوم.

یا همیشه از رفتن به خانه های نوساز که اثاث تازه، گوشه و کنار اتاق هایش، تلنبار شده، وحشت دارم. می ترسم از پنجره اش بیرون را نگاه کنم و برف، در حال باریدن باشد.

بعضی شعرها، بعضی آهنگها. نمی دانم. مثلا همان شعری که همه اش با این مصرع کوتاه، پایان می یافت که "ای کاش عشق را زبان سخن بود".

گاهی تعجب می کنم که یک ایرانی، بعد از شنیدن این شعر، لبخندی می زند و فقط به همین اکتفا می کند که زیبا بود.

فقط همین؟

در حالی که هر بار آن را می شنوم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,737
در سرم جنگجوی غمگینی است

سرنوشتش سقوط در چاه است

شورش بغض های من قطعی ست

به گمانم که جنگ در راه است



جنگ گاهی هجوم خاطره هاست

در زنی که قشنگ می خندد

اشک هایش به حرف می افتند

چشم هایش دهان که می بندد



جنگ گاهی نبودنت اینجاست

مثل طرحی کبود بر لب من...

ماشه ات را سریع تر بچکان!

گم شو از خواب های هرشب من



رفتنت را مرور می‌کردم

به جهنم سلام می‌کردی...

بعد فرمان حمله می‌دادی

عشق را قتل عام می‌کردی



رفتنت اوج جنگ در من بود

خواهش و التماس از دشمن

رفتی و من به چشم خود دیدم

درد هایی قوی تر از مردن....



مرگ هایی شبیه دل تنگی

زخم هایی شبیه یک بن بست...

در سرم جنگجوی غمگینی ست

که زنش را به دست خود کشته ست!



| اهورا فروزان |
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,738
چگونه عاشقت نباشم

وقتی به من تکیه می کنی

روی شانه ام اشک می ریزی

و روی سینه ام قلب می کشی،

ای کاش خواندن می دانستم

تا بفهمم روی تنم چه می نویسی

ای کاش آغوش داشتم

تا برای همیشه می ماندی

اما من فقط یک دیوارم

یک دیوار غمگین!

که نمی داند سرش را به کجا بکوبد
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,739
ابرهایی که توی این عکس‌ اند

تا حالا باید جایی باریده باشند

بی گمان گل‌ های زیادی را رویانده اند

بی گمان یکی از آن گل ها را کسی

برای معشوقه اش برده

و فکر می کنم معشوقه باید

لبخندی زده باشد از شادی

بی آنکه بداند

ما در این عکس

چقدر غمگین بوده ایم!



| رویا شاه حسین زاده |
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #2,740
حس میکنم این روزها غمگین تر از قبلم

تو رفته ای تنهایی ام را زندگی کردم

در استخوان های خودم خشخاش میکارم

شاید که از دنیای بی تو زنده برگردم



لای تمام بغض ها، باروت می چینم

کبریت باش و گریه هایم را تماشا کن

تو دوستم داری... نمیخواهی بگویی، حیف!

عیبی ندارد، با خیال تخت حاشا کن!



من محکم ام! با زخم هایم راه می آیم

اما تو با این خودزنی بی من چه خواهی کرد

یک روز برمیگردی و من نیستم دیگر

با عشق های ناتنی بی من چه خواهی کرد



| اهورا فروزان |
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] قند
عقب
بالا