رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است
بین ما این فاصله “بسیار” باشد بهتر است
من به دنبال کسی بودم که “دلسوزی” کند
همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است
من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد
سر نوشت “رازداری”، دار باشد بهتر است!
خانه ی بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است
از همان روز نخست آوار باشد بهتر است
گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن
گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است
تو با قلبِ ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ی من چه کردی
ننوشیده از جامِ چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من چه کردی
مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، با خانه ی من چه کردی
جهان من از گریه ات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانه ی من چه کردی
نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاه که عشقتو
تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو
به اون دل سیاه تو