مسابقه مسابقهء «تصویر گویا»

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

[شب ِ شهریور ماة ِ ـتان خوش]
•°•اعلام نتایج مرحلة‌ي نخست ِ تصویر گویا:•°•
-پنج شرکت کنندة‌ي عزیز بة مرحلة‌ي دوم راة خواهند یافت-
دوستان:

Harley_Quinn
[اسامي ترتیب خاصي ندارد]
دستورالعمل بخش دوم چالش فردا بة همان گفتگوي قبل داوطلبان ارسال خواهد شد و پس از آن سة دوست برگزیدة خواهند بود.
-•هموارة موفق باشید و سپاس از تمامي...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

•°•نگاهي بر متون منتخب مرحلة‌ي اول:•°•

داوطلب گرامي: Walantin
-با ناراحتی به مادرش چشم دوخت که تمام حواسش پیش تلویزیون بود. نگاه غمناکش رو به سوی پدرم سوق داد که در تلفن همراهش سیر می‌کرد. این سکوت وهم‌آلود را دوست نداشت و از نادیده گرفته شدن احساس خستگی می‌کرد. دستان یخ‌زده‌اش را فشرد و ناگهان از جا برخاست. نگاهش بین آن‌ها در چرخش بود، ولی نه مادر نگاهش کرد و نه پدر. می‌خواست صدایش را بالا ببرد و فریاد بکشد؛ اما تنها سکوت اختیار کرد. سرش را به پایین انداخت و روانه‌ی اتاق انتهای راهرو شد. تا در را باز...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

داوطلب گرامي: Ghazal Naroee
-آهسته‌ آهسته پیرامونِ خود را زیر نظر گذراند. هر کس درحال انجام کاری بود. خاطرات به ذهنش هجوم بردند؛ انگار در نگاه هر شخص، داستانی همچون یک فیلم تراژدی درحال اکران بود. بارها و بارها، مکررا خواست از این دردها رهایی یابد؛ اما نشد! چند بار خواست ل**ب ازلب باز کند و مستقیما از دردش بگوید، ولیکن هر دفعه، رفتار بی‌مهر خانواده در ذهنش ترسیم می‌شد و او با تصور واکنشِ ترسناکشان، خود را از گفتن دردش منع می‌کرد.
دیگر خسته شده بود از محبت‌های دقیقه‌ای و کوتاه دوستانِ دروغینش! اگر تمام گیتی تا این حد نامهربان بود، اگر حقیقتا عشق و...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

داوطلب گرامي: م.س.علیپور
چشمانش را تا درجه‌ی آخر گشوده‌ است تا بلکه بتواند چیزی ببیند. یک دور، دور خودش چرخ میزد. تا چشم کار می‌کند سیاهی است...سیاهی مطلق!
نمی‌داند اینجا کجاست. شاید خواب باشد شاید هم واقعیت. هر چه که هست؛ اصلا خوشایند نیست! او از تاریکی هراس دارد. حس می‌کند هر لحظه ممکن است تاریکی دهان باز کند و او را ببلعد!
مانند پرنده‌ای که در سرمای بی‌رحمانه‌ی زمستان بی پناه مانده باشد، لبه‌های کاپشن یشمی رنگش را به یکدیگر نزدیک کرده و در خودش جمع میشود. سیلی‌های پی در پی سرما به صورتش باعث شد که کلاه استوکمن قهوه‌ای رنگش را پایین‌تر بکشد.
دوست دارد هر چه سریع‌تر از این کابوس بیدار شود و به دنیای...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

داوطلب گرامي:

دخترعلی

مریم با شدت دست حدیثه را گرفت و به سرعت از لابلای تماشاگران جمع شده در سالن سینما عبور کرد و خود را به سالن نمایش سینما رساند که تئاتر در آن در حال اجرا بود.
از تنها سینمای آن شهر کوچک چند منظوره استفاده می‌شد. تئاتر، نمایش فیلم، برگزاری همایش های فرهنگی و علمی و...
مرد مسن و اَخمویی جلوی در ایستاده بود. مریم پرسید:
-نمایش شروع شده؟ باید بریم داخل.
مرد گوشه‌ی لبش را عصبی تکانی داد و رقص سبیل خاکستری و مدل هیتلری را به نمایش گذاشت.
-نمی بینی بقیه هم منتظر تموم شدن سانس اول هستن. منتظر سانس دوم باش.
-آخه من فرق دارم. آخر نمایش با بازی من تموم می‌شه، دیر کردم.
-برو دختر جون. لازم نیست دروغ بگی.
مریم به دختر...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

داوطلب گرامي: Harley_Quinn
مدت ها بود خودش را زندانی کرده بود. یک آمریکایی لاتین که در قفسی محبوس شده سِیر می کرد. دلش را به روی هر عهدی بسته بود و زانوی غم بغل کرده بود.
هر روز با یک نوع لباس و کلاه چرمی رنگ، همرنگ کفش هایش، شلوار جین آبی رنگی که هدیه ی عزیز ترینش بود، قدم بر می داشت. هر روز و هر وعده، همین هارا به تن می کرد و راهی جایی دور می شد.
جایی که هیچکس نمی دانست کجاست. حتی خودش! هر کس به او می رسید، مرد آمریکایی، کلاه قهوه ای رنگ چرمی اش را روی صورتش می کشید و با صدای خش دارش می گفت:
- زخم هایم خوب می شوند اما خوب شدن با مثل روز اول شدن، زمین تا آسمان فرق می کند!
مردم فکر می کردند او دیوانه است...

سالخورده و گربه اش · 3/9/19

دستور العمل و محتوای مرحلهء دوم چالش به خصوصیِ پنج شرکت کننده منتخب ارسال شد.
در این تاپیک، روز 18 شهریور ماه نتایج نهایی اعلام خواهد شد.
سه نفر از دوستان برگزیدگان نهایی خواهند بود.
"همواره پیروز باشید"
( :
پ.ن[ شرکت کنندگان باید نهایت دقت خود را در رعایت فاکتور هایی چون: جایگزینی، تصویر نویسی و پرداخت به...

سالخورده و گربه اش · 7/9/19

Ghazal Naroee

Harley_Quinn

م.س.علیپور

این دوستان نفرستادند، فقط تا پایان فردا شب مهلت باقي است.

سالخورده و گربه اش · 11/9/19

~امیدوارم شب شهریور ماة ـتان بخیر باشد~
•°•اعلام نتایج نهایي مسابقة ٔ تصویر گویا°•°
تبریك و خسته نباشید بة تمامي عزیزان:
نفر اول« Walantin
نفر دوم« دخترعلی
نفر سوم« Harley_Quinn
مدال‌ها بة زودي اهدا خواهند شد.
سپاس از همراهي همة ٔدوستان
[هموارة پیروز باشید]
( :

مسابقه مسابقهء «تصویر گویا»

گزینه‌های بیشتر

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

سالخورده و گربه اش

امضا : سالخورده و گربه اش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)