بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
……………
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
……………
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
……………
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
……………
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
……………
در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست
آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
……………
این نان و آب چرخ چو سیلست بیوفا
من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
……………
یعقوب وار وااسفاها همیزنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
……………...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.