متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار ای پادشه ابیات| شمیم فرهادی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ش.م.ی.م فرهادی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 439
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه: ای پادشه ابیات
نام شاعر: شمیم فرهادی
ای پادشه ابیات و اشعار و قلم
به خداوندی او سخت دلم گیر شماست...
و بخواهد که تو چون درّ گران
با من ساده سخن ها گویی
من دلم با تو ندارد آشوب
تا صدایت شنود
سوی مجنون برود!
و بپرسد که کمی عشق بیاموز مرا...
گرچه از لیلی تو بهتر بوَد معشوقم...
لیک من رسم جنون را ز تو خواهم آموخت...
میدانی؟
آخر او میر و شه کشورک عشق من است...
و دلش رای به فرمان دارد..
و در این امر و امور
دل من سربازِ فرمانده شود...
هرچه گوید روی چشم!
اصلا اینبار دلم سخت بخواهد خاطر و رویش را..
کای پادشه ابیات
دل من رای تو دارد امشب...!
 
آخرین ویرایش
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2
نفسم در قفس یار به جا ماند...
آن راوی قصه های عشق زمزمه وار خواند:
کای عاشق دلخسته و مجنون
وز دیده ی تو جاری بسی خون
بردار دل از عشق و جلالت
بردار روی دلبر از خیالت
یک عمر برایش اشک ریختی
وجودش را به عشقت آویختی...
گر بدانستی نداد پاسخ تو
او زمانی روی نکرد بر رخ تو
باز میخواهی که شیدایش شوی؟
بر سر هرکوی و بازاری هویدایش شوی؟
بردار دستی تو از دامان عشق
از سرای بی سر و سامان عشق...
پاسخش دادم که من عاشق شدم
از جهان و از جمال فارغ شدم
هرچه گویی در برم من باز هم می‌گویم
ای پادشه ابیات من باز تورا میجویم...​
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #3
ای داد که سودای تو دارم امشب
بر بر بالین خود عاشق زارم امشب
قلمم بهر نوشتن نتوانست و شکست
به بر پادشه ابیات من سلسله دارم امشب...!​
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #4
یک دمی از پیش من دور شوی کار تمام است هیهات!
میرسد فریاد پر کینه ی دل تا به فلک ها و سماوات...
شده ساده دل من عاشق هر پیچ و خم گیسوی تو

می‌شود پیله شوی امشب به چشمان من ای پادشه ابیات؟
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #5
غزل و مثنوی و قطعه و حافظ
هیچ یک نتوانست ز تو شعر بسازد
حالا من شوریده که چشمان تو دیدم
خواهم که قلم، ساز و نوای تو نوازد...
بشتاب و دلم را نگُذار تا که شتابان
با یک نگه سردِ تو خود را چه غریبانه ببازد...​
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا