متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار انوری

  • نویسنده موضوع « «N¡lOo£aR»»
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 82
  • بازدیدها 2,443
  • کاربران تگ شده هیچ

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #71
با دل گفتم چو یار بی فرمانست
این صبر هوس پختن بی‌پایانست

دل گفت نفس مزن که تدبیر آنست
هم پختن این هوس که نتوان دانست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eli99

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #72
با آنکه دلم در غم هجرت خونست
شادی به غم توام ز غم افزونست

اندیشه کنم هر شب و گویم یارب
هجرانش چنین است وصالش چونست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eli99

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #73
پایی که ز بند عالمی بیرونست
پالود به خون و زین غمم دل خونست

ای تاج سر زمانه آخر کم ازین
کای دست خوش زمانه پایت چونست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eli99

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #74
گر شرح نمی‌دهم که حالم چونست
یا از تو مرا چه درد روزافزونست

پیداست چو روز نزد هرکس که مرا
با این لب خندان چه دل پر خونست
61
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eli99

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #75

دستم که به گوهر قناعت پیوست

پر بود و نبود آز را بر وی دست

با دست طمع مگر شبی عهدی بست

روز دگرش غیرت همت بشکست
 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #76
من با تو که عشق جاودانی دارم

یک مهر و هزار مهربانی دارم

با من صنما چو زندگانی نکنی

من بی‌تو بگو چه زندگانی دارم
 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #77
در کوی غمت هزار منزل دارم

وز دست تو پای صبر در گل دارم

در راه تو کار سخت مشکل دارم

دل نیست پدید و صد غم دل دارم
 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #78
دل در خم آن زلف معنبر بنشست

جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست

مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #79
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما

دردا که نیستت خبر از روزگار ما

در کار تو ز دست زمانه غمی شدم

ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما

بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی

فریاد و نالهای دل زار زار ما

دردا و حسرتا که به جز بار غم نماند

با ما به یادگاری از آن روزگار ما

بودیم بر کنار ز تیمار روزگار

تا داشت روزگار ترا در کنار ما

آن شد که غمگسار غم ما تو بوده‌ای

امروز نیست جز غم تو غمگسار ما

آری به اختیار دل انوری نبود

دست قضا ببست در اختیار ما
 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #80
بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را

چو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفس ما را

ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم

وز عشق تو نه بس باشد ز هجران تو بس ما را

کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید

غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را

لبت چون چشمهٔ نوش است و ما اندر هوس مانده

که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را

به آب چشمهٔ حیوان حیاتی انوری را ده

که اندر آتش عشقت بکشتی زین هوس ما را

 
امضا : fatemeh^_^

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا