شعرکده جویباری از احساسات .

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 761
  • بازدیدها 9,745
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #491
در قـفس باش ای دلم!
دنیا برایت خوب نیست

نـاز کی مـانند گـل!
آنـجا بـرایت خـوب نیست

عـشق را با چشم خود
دیدی چشیدی طعم درد

جلد شو ! حالا بـیـا
فـردا برایتـ خوب نیست
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #492
گل ميخواستم تورا خار بودي اي رفيق

يار ميخواستم طناب دار بودي رفيق

ره و رسم رفاقت عهد و وفا بودست

اي كاش ما را تو وفادار بودي رفیق
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #493
بوسه از لبهای تو یعنی رسیدن تا خدا
عاشقی یعنی که بر چشمان دلبر اقتدا

از تولّد اشرف المخلوق این عالم شدی
ذکر حُسن الخالقین آمد خلایق را ندا

انقلابی در درون سینه برپا کرده ای
با نگاهی مخملی در جان من شد کودتا

با کدامین فتنه می خواهی مراشاعر کنی ؟
موج گیسویت بماند _ هُرم آغوشت جدا

شهر دل را لشکر زیبائی ات تاراج کرد
دین و ایمانم که غارت گشته بود از ابتدا

بس که غمّازانه و با ناز می گویی سخن
می شوم مبهوت و مسخ از آنهمه ناز وادا

این من دلداده را چشمت به اغما می برد
تا نگاهم می کنی _ عقلم شود ازسر جدا

ای تو شیرینم _قلم شد تیشه ی فرهاد تو
کَشتی ی احساس من را تا قیامت ناخدا
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #494
نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم

بین جان من و پیراهن من فرقی نیست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکَـنـم می میرم

بـرق چـشمـان تــو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم


بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم

روح ِ برخاسته از من ...!ته ِ این کوچه بایست
بیش ازاین دور شوی ازبدنم می میرم...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #495
با چتر و تنها میروم تا آخر باران
جای تو خالی ، خالیِ پر درد ، بانو جان

جای تو خالی ، جای دستت ، جای لبخندت
جای قدمهایت میان کوچه ها پنهان

دنبال پاییزم همان فصل جنون آمیز
پاییز هم دنبال چشمان تو سرگردان

بر باد می شد عقل و دل یکدم به ترفند
- آن گیسوان تا کمر همواره آویزان

جغرافیای عشق را گسترده ای ، اما
تاریخ را بیچاره کردی پشت سر حیران

جانا عبورت از حضور عشق لبریز است
ای آفتاب روشن و ای شمس بی پایان

از من کسی راهی شده در بیکرانت دوست
در من کسی جا مانده اما بی رمق ، بی جان
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #496
بر تیرِ نگاه تو، دلم سینه سپر کرد
تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد

چشم تو به زیبایی خود شیفته‌تر شد
همچون گل نرگس که در آیینه نظر کرد

با عشق بگو سر به سر دل نگذارد
طفلی دلکم را غم تو دست به سر کرد

گفتیم دمی با غم تو راز نهانی
عالمْ همه را شور و شرِ اشک خبر کرد

سوز جگرم سوخته دامان دلم را
آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد

یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه
چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد

بی‌صبر و شکیبم که همه صبر و شکیبم؛
همراه عزیزانِ سفر کرده، سفر کرد

باید به میانجی‌گریِ یک سر مویت
فکری به پریشانیِ احوال بشر کرد...

#قیصر_امین_پور
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #497
چون موی شدم ز رشک پیراهن تو

وز رشک گریبان تو و دامن تو

کاین بوسه همی دهد قدم‌های تو را

وآن را شب و روز دست در گردن تو
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #498
چه گوشواره ای از بوسه های من خوش تر

که دانه دانه نشیند به لاله ی گوشت

آن مسافر که سحر گریه در آغوشم کرد

آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم کرد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #499
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود

نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود

ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شوند

دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود

ترسم این است از این خانه دلت قهر کند

قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود

نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود

دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #500
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منی

من آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منی

چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی

برای زندگی ی بی جواب و تکراری
به موقع آمدی و بهترین جواب منی

روان در اوج خیالم چو رود می مانی
همیشه جاری و مانا در عمق خواب منی

نفس پس از گذرت از حساب می افتد
و تو دلیل نفس های بی حساب منی

رها مکن غزلم را همیشه با من باش
که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
عقب
بالا