فال شب یلدا

شعرکده جویباری از احساسات .

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 761
  • بازدیدها 10,992
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #741
بی تـــــــو چشمانم پـــر از

درد و غبــــار



بی تو محبوســـــم

درون انتظـــار



کاش می شد باورت

گردد که مــــــن



در هوایت بیــــقرارم

بیقــــرار





❤️♣️❤️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #742
عشق یعنی حسرت

پنهان دل



زندگی در گوشه ی

ویران دل



عشق یعنی سایه ای در

یک خیال



عشق آرزوی سرکش و

گاهی محال .‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ⁦









❤️♣️❤️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #743
با یقین آمدہ بودیم و مردد رفٺیم !

بـہ خیابان شلوغے ڪہ نباید رفٺیم!

مے شنیدم صداے قدمش را،اما

پیش از آن لحظـہ ڪہ در را بگشاید رفٺیم

زندگے سرخے سیبے سٺ ڪہ افٺادہ بـہ خاڪ

بـہ نظر خوب رسیدیم ولی بد رفٺیم!

آخرین منزل ما ڪوچـہ ے سرگردانے سٺ

در به در در پے گم ڪردن مقصد رفٺیم!

مرگ یڪ عمر بـہ در ڪوفٺ ڪہ باید برویم

دیگر اصرار مڪن باشد،باشد،رفٺیم!
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #744
ٺا از ٺوهم آزرده شوم سرزنشم ڪن،

آه این منم اےآینـــہ! ڪم سرزنشم ڪن

آن روز ڪـــہ من دل بـــہ سر زلف ٺو بسٺم،

دل سرزنشم ڪرد،ٺوهم سرزنشم ڪن

اے حسرٺ عمرے ڪـــہ بـــہ هر حال هدر شد،

در بیش و ڪم شادے و غم سرزنشم ڪن

یڪ عمر نفس پشت نفس با ٺو دویدم،

این بار قدم روے قدم سرزنشم ڪن

من سایه ے پنهان شده در پشٺ غبارم،

آه این منم اے ڪم سرزنشم ڪن
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #745
بگیر از من این هردو فرمانده را

"دل عاشق" و "عقل درمانده" را

اگر عشق با ماست ؛ این عقل چیست؟

بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را

تو کاری کن ای مرگ ! اکنون که خلق

نخواهند مهمان ناخوانده را

در آغوش خود "بار دیگر" بگیر

من این موج از هر طرف رانده را

شب عاشقی رفت و گم کرده ام

در شیشه ی عطر وامانده را ...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #746
دیوانه و سرگشته و مستیم هنوز

در میکده ها باده به دستیم هنوز



گفتی که چه می کنی؟

کجایی؟

چه خبر؟

تنها خبر این است که هستیم هنوز...



❤️♣️❤️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #747
غرورم را شڪست و تڪّه هایش را به دستم داد

نمے دانم ڪه احساسم به او آیا گناهے داشت ؟


فقط مے دانم این را ڪه صداقت را نباید داشت

بفهمد دوستش دارے دِگر او را نخواهے داشت





❤️♣️❤️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #748
یاد تو در گوشه ی

قلبم نشست



شیشه ی اندوه

دلتنگی شکست



دست هایت را

ز دستانم مگیر



این منم در محبس

عشقت اسیر
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #749
چه شد که سر نمیزنی ،

به دفتر خیال من ؟



جواب کوتهی بده ،

به جزوه ی سوال من



سر مداد قلب من ،

شکسته بعد رفتنت



چه شد تعهّدات تو ،

به عشق در قبال من
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #750
ای زده راه دیـــن من، شاهـد دل نشین مـن

چشـــم تو در کمین من، غمزهٔ جان شکار هـم



شـاد ز تـو روان من، زنـــده به بوت جان مـن

ذکر تـــو بر زبان من، مخـفی و آشــکار هـم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
عقب
بالا