عاشقانه‌ها عاشقانه‌های سوسن خسروی

[ASaLi_Nh8ay]

داغــــی تلنگر می زند با عینکی دیگر
شوریده عقــل ِکال و رویا بینِ پوچم را

دنیا مرا آشفته خواهد یا که عرشی م**س.ت
بسته به عصیانی عبث چشمان ِلوچم را

بر کتف های لاله گون بین مرمری شبگو
سرخ و سیاهِ بغض و پیشاهنگ قوچم را​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

زهرست هستی با عسل سازانِّ زراندود
تلخـــی شِکَــرآمیز بخشــــد شام نوچم را

شلاقِ بیداری ست ، بندد از دخیلی خام
بر قامتِ هر سرو شکـــواهای پوچم را

با چشم ِبازی کور و عاشق ، واحه دریایی ست
کشتی به امواجِ شنــی آکنــده کوچـــــم را​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تصویر ِ گیسویش رها آشفته در رگبار

آمیزه یِ خاموشی و فریادِ در نیــزار

آشوبِ شالیـــزار در خرمنـگه باران

دلتنـــــگیِ دلداده ای از قهقرا بیـزار​

 

[ASaLi_Nh8ay]

کجایِ لحظــه ی مرا ظـهور می کنی عزیز
سپیــــده ام تپنــــــده از به نبض ِره دمیدنت

دریچـــه ی کرانه ام گشـــوده بازوانِ موج
که بیقراروچین شکن نشسته محضِ دیدنت

افـق کشانده کــوچ را کــبود در کلاف ِمه
رهم کــلافـه در پی غــزاله خو رمیــدنت​

 

[ASaLi_Nh8ay]

صنوبرانه قد کشم به باغِ شبنــــم و عقیــق
زبوته ی کجی عتــیق به نازِ غنچه چیدنت

به قابِ مینیــاتورم نگاره ات چو شهد ناب
عســل ز گیسوان ِ تر به شانه ها چکیدنت

لهـیبِ آذرانه را انارِ بغــــض دانــــــه ام
تفاُّلی به خواجه زد : گز انگبـین چشیـدنت​

 

[ASaLi_Nh8ay]

سراب سرمه می کشد به عشوه بر شبم ببین
به شبــــچراغِ چهره ام شراره ی رنجیدنت

چو زایرِِ بهـــاری ازطوافِ یـخ بنـــفشه را
پراکن عطرِ گلـــپر از به سوی من پریدنت

نوید دیدنت به ره ؛ کرشمـه شد به جویبــار
و چنگِ م**س.تِ شعرمن به لحظه ی رسیدنت​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

تالار موجت آرام با چلچراغ ماهی
با شوق در گذار از شاهینه شاهراهی

بر زورقی ز گلبرگ از مریم سپیدی
دریای کبریایی ت نوشین ترین صراحی

شور تلاطمی م**س.ت ، آشوبگر قراری
بر آن کران زرگرد ؛ مرجان نشانه راهی​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

جامه دران به بزمی در آشیان شاهین
موطن ستاره خیز و خیزاب را چو کاهی

سر را ز پای نشناس ، رندانه پیله بشکن
بالی پران قلندر زین پهنه ی تباهی

رستن به بام دیگر با دامنی که گل بوست
آویشن نسیمی بر پاکیت گواهی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

الماس جان فروزت شد خاتم رهایی
سوری گزنده بخشد شبخون برین سیاهی

صد اسب سدره زینت ، اوج عقاب مقصد
در سرزمین خورشید ارابه ران شاهی

هر گورزاد شهزاد پهلو نشانده بر خاک
مرگست تای هستی ؛ خواهی و یا نخواهی

عطری ز خاک و ترمه با تربت تو مانوس
سیمرغ یاورت باد ، یادی به سوگ و آهی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

خرامان و دلگیر ماهی تنها به مرداب
حریری زرین بر تنش زآفتاب خزانگاه

ز زنجیر اوهام دلخسته طاووس گرداب
و فلسش پر از سوسوی سرزمین شبانگاه

به رویای دلبستگی با پریزاده ماهی
غزل پویه نیلوپرش نغمه خواند ز مهتاب

تب و التهابش رهیدن ز تار تباهی
گریزان ز خو کردن طعم پاگیر تالاب​