- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,400
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #11
هراسش حصارش ز رقصی به جولانگه مرگ
به خطهای مغشوش مانوس شد تا نگاهش
به شه باله چرخان چو زرگرد ریزد ز که برگ
تلی سوی پولک ؛ چراغ شب و شاهراهش
ز شن لب فروبسته غلتان زند ساز خاموش
که هشیارش از وهم بیداری سالیان کرد
سه تاره نوازی مهزاده ماهیش در گوش
بر آنسوترش مهر دریا براو میزبان کرد
به خطهای مغشوش مانوس شد تا نگاهش
به شه باله چرخان چو زرگرد ریزد ز که برگ
تلی سوی پولک ؛ چراغ شب و شاهراهش
ز شن لب فروبسته غلتان زند ساز خاموش
که هشیارش از وهم بیداری سالیان کرد
سه تاره نوازی مهزاده ماهیش در گوش
بر آنسوترش مهر دریا براو میزبان کرد