نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار قیصر امین پور

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #41
خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري
شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري
لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري
آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين ، آسمانهاي اجاري
با نگاهي سر شکسته،چشمهايي پينه بسته
خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري
صندلي هاي خميده،ميزهاي صف کشيده
خنده هاي لب پريده ، گريه هاي اختياري
عصر جدول هاي خالي، پارک هاي اين حوالي
پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري
رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق کردم:
شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري
روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث
در ستون تسليتها ، نامي از ما يادگاري قیصر امین پور
 
امضا : ldkh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #42
حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

قیصر امین ‌پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #43
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم

ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم



چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک‌خورده‌ایم



اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم

اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم



اگر دل دلیل است، آورده‌ایم

اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم



اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم

اگر خنجر دوستان، گُرده‌ایم



گواهی بخواهید، اینک گواه

همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم



دلی سر بلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده‌ایم



قیصر امین پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #44
قیصر امین پور :

دو دستم ساقه سبز دعایت
گـل اشـکم نثـار خاک پایـت
دلم در شاخه یاد تو پیچیـد
چو نیلوفر شکفتـم در هوایت
به یادت داغ بـر دل مـی نشانـم
زدیده خون به دامن می فشانم
چو نــی گر نالم از سوز جـدایـی
نیستان را به آتش می کشانم
به یادت ای چـراغ روشـن مـن
ز داغ دل بسوزد دامـن مـن
ز بس در دل گل یادت شکوفاست
گرفتـه بـوی گـل پیــراهن مـن
همه شب خواب بینم خواب دیدار
دلـی دارم دلـی بـی تـاب دیدار
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تـاب دوری و نه تاب دیــدار
سـری داریـم و سـودای غـم تـو
پـری داریـم و پــروای غم تـو
غمت از هر چه شادی دلگشاتـر
دلـی داریـم و دریــای غم تـو
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #45

شعری از زنده یاد قیصر امین پور برای دخترش


بوی بهار می شنوم از صدای تو

نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو

ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من

ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو

ای صورت تو آیه و آیینه خدا

حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو

صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر

آورده ام که فرش کنم زیر پای تو

رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام

تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو

چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود

ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو

امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من

فردا عصای خستگی ام شانه های تو

در خاک هم دلم به هوای تو می تپد

چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

همبازیان خواب تو خیل فرشتگان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #46
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد

قیصر امین پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #47
حرفهــــا دارم اما ... بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟

همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چــــه کنــم؟ حـرف دلــــــم را بزنــــم یا نزنــم؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیــــر قول دلــــــم آیا بزنــم یا نزنــم؟

گفته بودم کـه به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میــــوه‌ی حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشـــم تمنا بزنــــم یا نزنــــم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنـــم یا نزنـــم؟ هـــا؟! بزنـــم یا نزنـــم؟

قیصر امین پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #48
من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم

نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد

بگوییم با هم : تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد همـــآواز با ما :

تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم


قیصر امین پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,174
پسندها
36,602
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
  • #49
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری

آفتاب زرد وغمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری

با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری

صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری

عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری

روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری


قیصر امین پور
 
امضا : Najva❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

snow80

کاربر انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
407
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
  • #50
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری

آفتاب زرد وغمگین؛ پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری

با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری

صندلیهای خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری

عصر جدولهای خالی؛ پارکهای این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری

روی میز خالی من؛ صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها؛ نامی از ما یادگاری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : snow80
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا