«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

ترجمه کامل شده رمان جنازه ای در آشپزخانه| jasmine مترجم انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع I'm.JãS❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 22
  • بازدیدها 2,007
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

I'm.JãS❀

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
648
پسندها
15,313
امتیازها
39,073
مدال‌ها
22
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #21
جک کمی فکر کرد. خودش صندوق را چک کرده بود و گفته بود که دست نخورده است.
-پس فکر می‌کنی کجا رفته؟
-اصلا فکر نمی‌کنم جایی رفته باشه.
مسیر نگاهم را تا رد دست خونی روی در فریزر گرفت.
-فکر می‌کنم که پسر لپاهی قاتلش رو توی فریزر گذاشته.
جک اخم هایش را در هم فرو برد و لب هایش را روی هم فشار داد.
-من میرم کلیدهارو از لپاهی بگیرم.
جک کلید ها را گرفت. با هم در سنگین فریزر را باز کردیم که باعث شد هوای سرد و منجمد به بیرون بیاید. در میان قفسه های یخزده که گوشت های کاغذ پیچ شده گوزن در آنها قرار داشتند، جنازه مردی روی زمین افتاده بود که حدس می‌زدیم همان لستر جانسون باشد.
جنازه مثل چوب خشک شده، یخ زده بود.
واقعا انتظار چنین چیزی را نداشتم!


*پایان*
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : I'm.JãS❀

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #22
خسته نباشید
از اعتماد شما به انجمن یک رمان سپاسگذاریم
:rose:
 
امضا : roro nei30

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • #23
موفق و موید باشید!
np7y_img_20171207_233704.jpg
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
87
بازدیدها
2,487
عقب
بالا