کامل شده مجموعه دلنوشته‌های هیچستان | زهرا نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Violinist cat❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 1,010
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,383
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
تصویر خود را در آینه نمی‌‌شناسم.
گویا یک روح آشنام، در کالبد یک غریبه.
دستان سرخم مال من نیست.
اشک‌های بی‌نشانم مال من نیست‌.
گناهان بی‌گناهم مال من نیست.
در پیکر غریبه‌ای زیست می‌کنم که راه می‌رود، اما قدم‌هایش مال من نیست.
می‌اندیشد، اما افکارش مال من نیست.
روح آشنای من، محبوس است در تن پر گناهی که به آن محکوم شده.
اما این تصویرِ آینه متعلق به من نیست.
شباهنگ، با شب‌آهنگی در دستان سرخم، به دیدار پنجره می‌روم و کاش میشد هم‌پروازِ رویاهایم، سقوط کنم.

۳۲/۲/۲
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,383
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
ارغوان آبی من!
تو برای من امیدی، انگار پس از شبی طولانی پنجره‌ی صبح را باز کنی و روشنایی درون اتاق سرازیر شود.
تو برای من نوری، انگار دو خورشیدِ کوچک در چشمانت حمل می‌کنی.
تو برای من آرامشی، انگار ماه در دستان تو طلوع کرده و آسمان پوست توست.
کوچک‌ترین رنجت مرا چو کودکی هراسان مضطرب می‌‌کند و در روزهای سختی که می‌گذرانی، برایت می‌نویسم که بدانی هزاران بار برایم عزیزی.
بدانی قدری خود را وابسته‌ی تو می‌دانم که انگار از ابتدا پرنده‌‌ای کوچک ساکن آسمان پوست تو بودم. بدانی پس از چشمانت، دیگر به هیچ خورشیدی عادت ندارم و بعد از صدای تو، نغمه‌های سحرگاهی هیچ گنجشکی آرامم نمی‌کند.

تو را می‌بوسم
لیلی
۳۱/۱/۱۶
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,383
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
من فراموش‌شده‌تر از سرزمین‌های بر باد رفته و قصه‌های از یاد رفته‌ام.
آن فولکلوری‌ام که دیگر نقل نشد و بالاخره در سینه‌ی یک نفر، پایان گرفت.
آن ترانه‌ایم که هرگز زمزمه نشد.
من از آن کوچیدگانم به درون.
چقدر دشوار است حافظه‌ای به وسعت تاریخ داشته باشی و تمام عزیزانت را با ریزترین جزئیات به یاد بسپاری اما کسی تو را با درشت‌ترین کلیات به خاطر نیاورد.
زادروز آدمی واقعه‌ی تلخی‌ست، اگر نوروز باشد تلخ‌تر. خِیل آدم‌هایی که سال نو را تبریک می‌گویند سمتت سرازیر می‌شوند و من دلم می‌خواهد بگویم امروز جز سالی جدید، روز دیگری نیز هست.
کاش تنها یک بار جای این آیینِ نوروز، مرا هم به خاطر می‌آوردی‌. کاش سبب نمی‌شدی هر سال بپندارم از سال پیش تنهاترم.
و تنها یک بار مرا به خاطر می‌آوردی.

به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,383
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
لیلی عزیز، سلام!
این مدت نامه‌های بسیاری با مضامین عذر خواهی برایم فرستادی که قادر به پاسخ‌گوییشان نبودم.
اما اکنون برایت می‌نویسم.
بله من از تو دلگیر و خشمگینم اما دلیلش به هیچ عنوان شاعر یا هنرمند بودنِ تو نیست! دلیلش این است که سال‌هاست برای برادرت که اعدام شده نامه می‌نویسی و انتظار پاسخ داری.
به شیرین که سال‌هاست به جوخه دار بسته شده نامه می‌نویسی و وقتی پاسخی دریافت نمی‌کنی در انتظار خویش رنج می‌بری.
و حقیقت این است که لیلیِ عزیز، من دیگر از این وضعیت آشفته سخت آزرده‌ام.
خواهشمندم بار بعد که نامه‌ای برایم می‌نویسی، جای خرج کردن این همه احساس کمی منطقی باش و مرگ عزیزانت را هر چند تلخ بپذیر.

ارادتمند
فرهاد
۲۹/۶/۳۱

«پایان: ۰۲/۶/۱۳»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Neko

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
21/5/21
ارسالی‌ها
88
پسندها
1,025
امتیازها
6,178
مدال‌ها
10
سن
20
سطح
8
 
  • #25
1009754_86d085bae85c5e6df4dcffb155f1cadd (1).png
 
امضا : Neko
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا