نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کاربرد هشتگ داستان

  1. Taban_Art

    دفتر کار معلم آموزش اختصاصی زبان کره‌ای | معلم برتر یک رمان Taban_Art

    #داستان افسانه‌ی قدیمی ماه و خرگوش 옛날 옛적에, 하늘나라의 달님은 매우 외로웠습니다. 그래서 달님은 지상의 동물들을 불러 모았습니다. 동물들은 모두 달로 가고 싶었지만, 너무 멀어서 갈 수 없었습니다. 그러던 중 한 마리 토끼가 나섰습니다. 토끼는 긴 나무줄기를 놓고 그 위를 뛰어 달로 향했습니다. 하지만, 나무줄기는 부러졌고 토끼는 달로 떨어졌습니다. 달님은 토끼의 희생에 감동하여 달에 살게 해주었습니다. 그래서 지금도 달에는 토끼가 살고 있다고 합니다. در زمان‌های...
  2. R

    مشاوره [روانشناسي به طعم هيجان ]

    ...سوزان کریتون 1️⃣ هویت حرفه‌ای: برای ساخت برند شخصی، ارزش‌ها و مهارت‌های خودت را بشناس و روی اصول و تمایزهایت تاکید کن. 2️⃣ ارتباط با برند: داستان خودت را با دیگران به اشتراک بگذار و از شبکه‌های اجتماعی برای رسیدن به مخاطبانت استفاده کن. 3️⃣ ثبات داشته باش: پیام، لحن و تصاویرت را در چارچوب...
  3. Amin~

    انیاگرام داستان | عاقبت

    • #داستان عاقبت اِما: #type9 اَمان: #type8 #8w9 پارت بیست و هفتم: شارلوت آن روز بعد از شرکت، مستقیم به منزل اِما رفت. دوستی‌اش با اما از دوران دانشگاه کلید خورد. در دانشگاه همه اما را به زیبایی خیره کننده خدا دادی‌اش می‌شناختند! بخاطر این زیبایی پیشنهادات زیادی برای مدلینگ و... با مبالغ بالا...
  4. Amin~

    انیاگرام داستان | عاقبت

    داستان عاقبت پارت نوزدهم: تام مردی لاغر با موهای مشکی و سی و شش ساله بود که هنوز با مادرش زندگی، یا به قولی از او مراقبت می‌کرد! مایکل، مرد چهل و هشت‌ ساله‌ای با جوگندمی‌های جذاب که استاد نیکولاس در دانشگاه و بیزینس من و ایده‌پرداز معرکه‌ای بود؛ بیش‌تر هم برای شرکت‌های هرمی! و البته او بود که...
  5. Amin~

    انیاگرام داستان | عاقبت

    • عاقبت پارت دهم: شارلوت سرش را از روی برگه‌های استئفا نامه بلند کرد. کمی نوک بینی‌اش را خاراند و بلافاصله گفت:«بله. بفرمائید بشینید.» و حین گفتن این جمله، درست به نزدیک‌ترین صندلی به میزش اشاره کرد. آقای آیسمن نفش عمیقی کشید و سمت صندلی رفت. وقتی نشست زمزمه کرد:«در خدمتم.» شارلوت سه استئفا...
عقب
بالا