نام اصلی: You've Reached Sam
نام ترجمهشده: سم هستم بفرمایید
ژانر: #عاشقانه #تراژدی
مترجم: مهدیه رادمهر
ناظر: @Armita.sh
خلاصه: جولی هفده ساله آینده خود را کاملاً برنامهریزی کرده است. او تصمیم دارد وقتی به سن 18 سالگی رسید با سم ازدواج کند؛ از شهر کوچکشان نقل مکان کند، به دانشگاه برود و زندگی...
کد رمان: 5430
ناظر: @AMARGURA
تگ: ویژه، رتبه سوم اجتماعی
خلاصه:
میانِ شقاوت و شرافت اختلاف چندانی نیست، اما بینشان تفاوتهاست... .
دو همزاد کاملاً متضاد که قدرتِ عشق و غرور ثروت بینشان جدایی انداخته بود، دست سرنوشت بار دیگر آنها را به هم میرساند. اما این ملاقات و این تجدیدِ دیدار برای...
نام رمان: سرو پناه
ژانر: #اجتماعی #تراژدی #جنایی
خلاصه رمان:
طوفانی که بیخبر و به ناگه سرنوشت خانوادهای را به سویی نامشخص میکشاند و دست روزگار پیوند برادری را بین دو کودک بست. برادرهایی که پناه هم شده و اکنون با گذشت زمان باید با آنچه که همهچیزشان را به یغما برده، روبهرو شوند و تلاش کنند تا...
سلام وقت بخیر.
درخواست جلد برای رمان در حال تایپ | رمان اعجاز همین است، مرگی برای لبخند! | FATEMEH ASADYAN کاربر انجمن یک رمان
ژانر: #تراژدی #فانتزی
خلاصه: همه چیز از همان آسانسور آغاز شد؛ آسانسوری که بسان معجزه ظاهر شد و راه حلی شد بر همهی برهانهای اثبات نشدهمان.
درست زمانی که نیاز داشتم...
نام داستان: خمار عشق
نام نویسنده: زری
ژانر: #تراژدی #عاشقانه
کد داستان: 543
ناظر: @-Ennui
درحال نقد...
خلاصه:
او همانند مجنون نبود، او برای رسیدن به لیلیاش. حاضر بود تمام کوهها را فتح کند. سر لیلی را روی شانهاش حس میکرد اما این جز خیالِ باطل نبود، هر صبح،...
نام داستان: جکسون و آقایِ اسمیت
نام نویسنده: زری
ژانر: #تراژدی #اجتماعی
کد داستان: 542
ناظر: @-Ennui
خلاصه: جکسون اسمیت پسری که به خواندن کتاب علاقهی بسیاری داشت، او در کشوری به نام آمریکا در روستایی دور افتاده و بیامکانات به نام کابو پولونیو¹ زندگی میکند. جکسون به علت اینکه اندکی...
نام رمان:شوق شفق، آه آسمان
نام نویسنده:فاطمه حمید
ژانر رمان: #تاریخی #عاشقانه #درام #تراژدی
خلاصه:
سرنوشت همچون یک کلاف، پیچیده و درهم گره خورده است. هیچ داستانی آغاز و پایان مشخصی ندارد. چه پادشاه پشت پرده باشی و چه دلقکی تاج بر سر، چه شاگرد آهنگر باشی و چه پسر فرماندهای بزرگ، باید بدانی که...
نام رمان: قرنیه تاریک
نام نویسنده: فردین
ژانر: #فانتزی #تراژدی
خلاصه:
نایف یک رهبر است.
او چیزی نمیخواهد جز آنکه گروهش را در رده های بالای قدرت ببیند.
در جایی که هنر روح جایگاه والاتری نسبت به پول دارد، نایف بدون موهبت متولد شده است.
مسیر رسیدن به قدرت رنگی قرمز دارد. لا به لای سنگ فرش هایش خون...
×رسم منسوب×
آریا طوسی
ژانر: #روانشناختی #جنایی #اجتماعی #تراژدی #معمایی
خلاصه: یک فرد که بر اثر آسیب های شدید روانی در دوران کودکی، برای آرامش دست به قتل هایی سریالی میزند تا اینکه عاشق یکی از قربانی هایش می شود و ...
سلام!
ایده رمان یه مدت زیادی توی گوشه ذهنم خاک میخورد، گفتم بیام بنویسمش...
کد داستان کوتاه: 527
ناظر: @(Mahsa)
عنوان: چهارراه رویا
نویسنده: فردین زارعیان
ژانر: #اجتماعی #تراژدی
خلاصه: بوآم به وقت تریاک میگف: عشق خوب نی! زن خوب نی! ولی ما دیدومش. اون چیش قشنگ رو سر چاررا رویا دیدوم. زمانی که خودم شیشه ماشین تمیز میکردوم و او جوراب میفروخت.
https://forum.1roman.ir/threads/170184
اسم رمان:
آئورتبیدریچه
نام نویسنده:
هدیه قلیزاده امیری
ژانر: #جنايی-پليسی #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
افرادی که کلمات نفرت انگيزی را بر روی روح دختری حک کردند که شايستهاش نبود، بیآنکه متوجه شوند تکه تکه و ذره ذره درهم شکستنش و از دردش هيچ نفهميدند و...
کد رمان: 5332
ناظر: @Ellery
تگ: ویژه، رتبه اول تراژدی
خلاصه:
گاهی هرچه میکنی نمیتوانی از باتلاق پیش رویت فرار کنی؛ به تار و پود زندگی چنگ میاندازی که به عقب برگردی و مسیرت را به سمتی انتخاب کنی، که هیچ تلهی مرگی نداشته باشد؛ اما، نمیشود! باید از آن عبور کنی! یا خواهی مرد، یا دست یاری...
«به نام خالق حق»
کد رمان: 5325
ناظر: @Mobina.yahyazade
تگ: برگزیده
خلاصه:
همه چیز از همان آسانسور آغاز شد؛ آسانسوری که بسان معجزه ظاهر شد و راه حلی شد بر همهی برهانهای اثبات نشدهمان.
درست زمانی که نیاز داشتم به دیدنت، آسانسور آمد؛ من و تو را درگیر کرد و برهانمان دیگر برهان نبود، زیبا شده...
نام رمان: سیاه ورق
ژانر: #اجتماعی #تراژدی #عاشقانه
نویسنده: الی.کا
خلاصه:
با وجودش نفس زندگی را بریده است و مجید نیز در این بین، مرتکب اشتباه بزرگی میشود که خانوادهی چهار نفرهیشان را در مخمصهی سختی قرار میدهد. سبحان، پسر جوان خانواده به دنبال جبران خسارتی که پدرش به بار آورده است، بدترین...