و در آخر هرچی بشه، توجه کنید هر چیییییی که بشه زندگی عشقولانهشون تموم هم که بشه در آخر بعد چند سال که دختره از خارج برمیگرده اینا مزدوج میشن. بعد همو میبخشن. یا من کینه شتریم یا اینا خیلی راحتن.
نکتهی کلیدی کار اینجاست. دوستشون زنگ گوشیشون رو عوض کرده، والا من یکی به گوشیم نزدیک بشه به هفت روش سامورایی نصفش میکنم
بعد از اون موقعی که اون کار رو کرده، کسی بهت زنگ نزده؟
از طرفی من خودم هنوز بلد نیستم مال گوشیم رو عوض کنم (مشکل منه)
این آدامس رو برای یه استاد دیگه میچسبونن
بعد یه استاد جوون خوشگل خوشتیپ جور و پری میاد میشینه رو آدامسه
بعدم گند زده میشه به کت و شلوار چند میلیونیش...
بچعها از اتاق فرمان اشاره میکنن استاده پسر عموشه بعدم میاد دخترِ رو میگیره
با عرض پوزش به کسانی که پلیسی نوشتن.
دیدین دختره پلیسه، حالا یا با یک پسر پلیس که همسر آینده میشه، یا تنها میفرستنش یک مأموریت. بعد انگار میفرستن که اینا عاشق بشن برگزدن. یعنی چی الان؟ اگه این پلیسه، چهارتا کار نباید بکنه؟ بعد طرف پلیسه عین پشه میزننش. بابا انسان عادی هم از خودش دفاع میکنه.:star-w1ars-smiley-023:
دقیقا...مردم میان رمانای اینجوری مینویسن...بخدا همین رمانها کاری میکنه یکی دیگه هم بیاد مث همینا بنویسه و اسم خودشو بزاره نویسنده...من اوایل فقط رمان میخوندم و میشه گفت بیش از ۵۰۰ رمان خوندم تا حالا...نصفشون همینجوری طنز بیخود بودن...جوری که دیگه از همون اوایل حالم از رمان طنز به هم میخورد...اما خوب من چون به نویسندگی شدید علاقه دارم خواستم بیام مث این رمانارو بنویسم تا بشم نویسنده