گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان در هم گسیخته| ادوارد کاربر انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع Edward
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 17
- بازدیدها 1,308
- کاربران تگ شده هیچ
- تاریخ ثبت‌نام
- 29/4/25
- ارسالی‌ها
- 2
- پسندها
- 6
- امتیازها
- 0
سطح
0
پس سبک رمانتون اینجوریه، جالبه!سلام خسته نباشید
داستان بر خلاف اکثرا رمان ها که همه چیز داستان روی یک شخصیت اصلی میگرد و روی زندگی اون زوم شده از دیدگاه سه تا شخصیت مختلف تعریف میشه که هر کدوم گذشته ی خاص خودشون رو دارند که قصد اینه به هر سه شخصیت تقریبا یه اندازه پرداخته بشه. من می خواستم قبل از رسیدن به خط دوم داستان(فصل هفتم) که فلش بک به گذشته ی داریوس و شروع رابطش با پادشاه و آشنایش با همسرش هست.شناخت بیشتری از دو شخصیت دیگه به مخاطب بدم چون هیچ کدوم توی خط دوم حضور ندارند.
ممنون از وقتی که گذاشتید و رمان رو خوندید
رمانتون واقعا ارزش خواندن رو داره، موفق باشید تو کارتون.
آخرین ویرایش
- تاریخ ثبت‌نام
- 17/9/25
- ارسالی‌ها
- 51
- پسندها
- 56
- امتیازها
- 123
- مدال‌ها
- 1
سطح
0
خیلی خوب نوشتی، جزئیات زیاد و تصویرسازی قوی داری اما نکاتی رو بگم
از نظر نکات کلی و فنی نگاه کنم، نثرت سنگین و تصویریه (که عالیه)، ولی گاهی زیاده‌گویی باعث میشه ریتم روایت کند بشه. مخصوصاً در توصیف فضا یا لباس‌ها، جزئیات زیادی هست که نفس متن رو میگیره.
زاویه دید و توصیف حس درونی داریوس فوق‌العاده‌ست، اما گاهی با نثر خشک روایی قاطی میشه (مثل جابه‌جایی بین "احساس شعف" و بعد ناگهان توصیف لباس). این باعث نوسان احساسی میشه.
دیالوگ‌ها بعضاً طبیعی نیستن؛ زیادی رسمی یا توضیحی‌ان. بهتره بعضی جمله‌ها رو بشکنی تا حس مکالمه زنده‌تر شه.
گاهی "می‌رسید"، "می‌کرد"، "می‌رفت" زیاد تکرار شده و وزن متن رو پایین آورده.
نقطه‌گذاری خیلی جاها غلطه یا ناقص هست. مخصوصاً بعد از «،» و بین جمله‌های طولانی، بعضی...
از نظر نکات کلی و فنی نگاه کنم، نثرت سنگین و تصویریه (که عالیه)، ولی گاهی زیاده‌گویی باعث میشه ریتم روایت کند بشه. مخصوصاً در توصیف فضا یا لباس‌ها، جزئیات زیادی هست که نفس متن رو میگیره.
زاویه دید و توصیف حس درونی داریوس فوق‌العاده‌ست، اما گاهی با نثر خشک روایی قاطی میشه (مثل جابه‌جایی بین "احساس شعف" و بعد ناگهان توصیف لباس). این باعث نوسان احساسی میشه.
دیالوگ‌ها بعضاً طبیعی نیستن؛ زیادی رسمی یا توضیحی‌ان. بهتره بعضی جمله‌ها رو بشکنی تا حس مکالمه زنده‌تر شه.
گاهی "می‌رسید"، "می‌کرد"، "می‌رفت" زیاد تکرار شده و وزن متن رو پایین آورده.
نقطه‌گذاری خیلی جاها غلطه یا ناقص هست. مخصوصاً بعد از «،» و بین جمله‌های طولانی، بعضی...
امضا : FROSTBITE
- تاریخ ثبت‌نام
- 28/9/25
- ارسالی‌ها
- 5
- پسندها
- 57
- امتیازها
- 83
- سن
- 20
سطح
0
سلام این رمان رمان خیلی قشنگیه و توصیفات کاملا به جاست.
از اونجایی که داستان در زمان ایران باستان شکل میگیره کاش در دیالوگ ها از لحن قدیمی استفاده میکردی تا ما متوجه زمان و مکان بشیم
می‌دونم کمی سخته دیالوگ نوشتن به زبان قدیمی ولی اینجوری حال و هوای قدیم رو میده ولی الان جز با اینکه خودت در اول رمان ذکر کردی و از لباس ها چیز دیگه ای از قدیم نیست انگار آینده‌اس
از اونجایی که داستان در زمان ایران باستان شکل میگیره کاش در دیالوگ ها از لحن قدیمی استفاده میکردی تا ما متوجه زمان و مکان بشیم
می‌دونم کمی سخته دیالوگ نوشتن به زبان قدیمی ولی اینجوری حال و هوای قدیم رو میده ولی الان جز با اینکه خودت در اول رمان ذکر کردی و از لباس ها چیز دیگه ای از قدیم نیست انگار آینده‌اس
- تاریخ ثبت‌نام
- 30/4/21
- ارسالی‌ها
- 484
- پسندها
- 13,322
- امتیازها
- 31,283
- مدال‌ها
- 16
سطح
20
- نویسنده موضوع
- #17
سلام خیلی ممنون که این رمان رو شروع کردید
رمان های خیلی زیادی درباره ی تاریخ و اساطیر ایرانی نوشته شده که خیلی‌هاشون از زبان قدیمی برای صحبت کردن کارکترا استفاده می کنند که گاهی باعث میشه ناخواسته داستان در عین زیبایی خشک به نظر بیاد و انعطاف پذیری بیاد پایین .اکثرا...
آخرین ویرایش
امضا : Edward
- تاریخ ثبت‌نام
- 28/9/25
- ارسالی‌ها
- 5
- پسندها
- 57
- امتیازها
- 83
- سن
- 20
سطح
0
سلام این رمان به شدت زیبا و آدم رو میبره به دنیایی پر از جادو
کاش زود به زود برامون پارت بذاری
بعضی جاها اشکال تایپی داشت که اگر اونا رفع بشه عالیه عالیه
دیگه نمی‌دونم چی بگم در وصف این رمان
کاش زود به زود برامون پارت بذاری
بعضی جاها اشکال تایپی داشت که اگر اونا رفع بشه عالیه عالیه
دیگه نمی‌دونم چی بگم در وصف این رمان
موضوعات مشابه
