بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله ی گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
بیم است که سودایت...
تهش اصلا هرچی میخواد با تو باشه طلبم
من تجسم میکنم باهاتت خودمو با یه بچه بغلم
نمیذارم که ببینی کسی عاشق تر از من
مثل یه قطره ی بارون میشینم رو تن تو
رو چشات سر میخورم تا بگیرم بو تنتو
بمون اینجا توی قلبم ببینم بودنتو
تا میاد اسمم روی لبت دستمو میکنم من بالش زیر سرت
قول میدم قلبم پیشت باشه دیگه...
گردن نمیگیرم اصلا تورو من خستم
پی تو من از بس دویدم
رفتم دیگه به تو حقم نمیدم
مغزم نمیکشه رسما بریدم
عمرا دیگه به چشات رو بزنم
گفتم دلشو دارم دل بکنم
رفتم جایی که تو فکرم
نکنی تو آتیشت اونی که میسوزه منم
بریدمت از قلبم
تو نبودی در حدم
نه نبودی هم قدم
پس نگو نبود این حقم
از خدات بود که جا شی تو...
I know it’s hard to picture us now
We built a life just to watch it break down
Waters are up to our necks don’t let us drown
You’re home now
You’re home now
I can feel it in my bones
It’s us and there’s no doubt
But you’re still on the edge
Of giving up you can’t walk out
You’re home now
I’ve...
یهو وا شد چشم دیدمت آخ آخ پسندیدمت
بیا بد به دلت راه نده پیشتم نباشه غمت
شدی وصله ی جونم تو یکیو دارم اونم تو
میدونم که عشقمونو نمیگیری دست کم تو
بس که خوشگلی تو چشمی وقتشه باهم جور بشیم
اجازه نمیدم ازم حتی یه قدم دور بشی
من رو تو حساب کردم که همه رو جواب کردم
خاطرت تو رو میخواستم که تو رو...
یه نگاه کن این دل از سینه جدا شه
آخ چی میشه از سر عشق تو باشه
بیا حالمو دریاب دل من تورو میخواد
آخ چه زیباتره اسمم روی لبهات
دلمو بدم به دستت یه دقیقه بسه
بشی اتفاق قشنگ دنیام
منو سرپا نگه داشت تا الانم عشقت
مث یه فرشته تو اومدی تو شبهام
من تا ته دنیا بگی واسه خاطر تو میرم
یه نگاه کن من...
حال دل تموم عاشقا رو عشق است
رفیق من پیش تو این شبارو عشق است
ما که به غیر همدیگه کسی و نداریم
خدایی که داره هوای مارو عشق است
دمش گرم هر کی مونده پای عشقق
دمش گرم هر کی سیره دل و چشمش
دمش گرم اون که قلبش غصه داره
ولی واسه رفیق کم نمیزاره
تو این دو روز دنیا دلو بزن به دریا
میخوام یه...
به تو فکر میکنم بی هوا بی خودی
نمیدونی چقدر من یاغی رو داری عوض میکنی
من دل تو دلم نیست با بشینم
سیر نمیشم تورو هر چی میبینم
دیگه درست نمیشم
اصن میخوابم که به عشق تو پاشم
آخر هفته شه پیش تو باشم دیگه درست نمیشم
شبایی که باهات نمیخندم اصن صبح نمیشه نمیشه
من حتی فکرشم نمیکردم کارم بات به...
یادش بخیر اون شبا که بحث میکردیم
تو ام الکی باهام قهر میکردی
انقدر دوسم داشتی که مطمن بودم
هر جایی بری باز بر میگردی
یادم میاد اون روزو که گریهت در اومد
یه کاری کردم تا بازم بخندی
میگفتی اگه توام خوابت نمیاد
بیا بریم شهرو تا صبح بگردیم
اون روزا کجان که الان ازت جدام
جز خودت چی میتونم...
من با همه ی درد جهان ساختم
اما با درد تو هر ثانیه در حال نبردم
تو دور شدی از منو با این همه یک عمر من
غیر تو حتی به کسی فکر نکردم
من خسته ام از این همه تاوان جدایی
ای بی خبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز
بیوفتم انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی
انقدر که راحت به...
دوس دارم من این عشق خیالی رو
دوس دارم من این دیوونه حالی رو
دوس دارم من این حس نفس گیرو
دوس دارم من این خاطره بازی رو
من و تو باشیم و انتظار قرار دوباره
من و تو باشیم و خنده ای که تمومی داره
من و تو باشیم و حال خوب دلامون دلامون
رها بشیم از این روزگاری که بی اعتباره
تو ببین اگه خالیم از همه این...
همه ی این قلب من برات
همه ی دنیامه اون چشمات
آخ که چشات آخ که چشات آخ که چشات
──────── •✤• ────────
نفس من بی تو بند میاد
دل کند ازت خیلی دل میخواد
دلم تو رو میخواد تو رو میخواد تو رو میخواد
──────── •✤• ────────
تو که قلبمی کی میتونه جاتو واسم بگیره
روی دست کی غیر دست تو میشه خوابم...
هنوز من یادم نرفته چند سال و چند وقته
دور شدی از دنیام باورشم سخته
این عشق تنها یادگار دیروز و الانه
شاید نفهمی تو تا پیری باهامه
هنوز قلبم برات میره شبام نفسگیره
چاره ای نیست بی تو این زندگی میره
ببین تقدیر بی انصاف از تو یه آهن ساخت
ممنوع شد عشقت دوریت ازم درد ساخت
جای خالیت با هیشکی پر نمیشه...
کجایی یعنی دلت تنگ شده واسه ی من
کجایی داره که سر میره حوصله ی من
کجایی خیلی زیاده فاصله ی من
گفتم نرو نرو گفتم نرو نرو زدی زمین حرف منو
از تو این جا موند خاطره هامون
بی خبر رفتی غصه اینجا موند
دور میریزم یادتو نمیخوابم نبینم خوابتو
عشق درکش سخته چرا واسه تو و امثال تو
تن صدات محوه تو ذهنم...
مگه تو نگفته بودی من یه روحم تو تنت
چرا پرکرده چشامو گریه های رفتنت حیف
حقمه الان که چوب سادگیمو می خورم
کاش با اشتباه اولت نمیبخشیدمت حیف
من همونم که با اسرار تو تغییر کرد
اونی که رو گردنش اسم تو زنجیر کرد
آدم عاشق که این اندازه مغرور نیست
هرچی بش خوبی کنی میبینه و کور نیست
من چرا باید بمونم...