متون و دلنوشته‌ها ๑| آشوب |๑

[Maede Shams]

چگونه
دوستت نداشته باشم ؟
کدام سرباز ،
وطن پرست نبود . . ؟ !

#حمید_جدیدی


***

کاش در سال هایی دور متولد می شدم
در سال های بی تمدنی
آنجا که آدم ها به زمین نزدیک تر بودند
و چهره ی خود را در آیینه ی درخت و کوه و دریا می دیدند
خورشید خدایشان بود
و ماه رازدار نگفته هاشان
کاش در سال هایی دور متولد می شدم
آنجا که هیچ دانشی نبود
و قلب
تنها راهنمای زندگی کوتاه آدم ها بود


#رها_صابر​

 

[Maede Shams]

به دریا رسیدم به یادِ تو بودم ؛
به کوه ها
به جنگل
به پُل ،
به راه های برف گرفته یِ دنیا . . !
نمیدانم
نمیدانم اگر قرار باشد روزی تقدیر خدایی ناکرده
دست تو را از من جدا کند ،
چگونه ؟
چگونه به همه چیز آن طور نگاه کنم که با تو میکردم . .؟ !


#فاطمه_درخشان​

 

[Maede Shams]

این چین ها که میبینی
از دوری تو
بر پیشانی ام افتاده است.
در آینه نگاه می کنم
و تو دورتر می شوی.

#هادی_خورشاهیان
نام شورشی تو...​

 

[Maede Shams]

اگر صاحب پسری شوم
به او یاد خواهم داد
چطور در مدرسه از حق و حقوقش دفاع کند .
چگونه نظر دختر دلخواه اش را جلب کند .
چطور با یک خانم محترمانه صحبت کند .
چگونه صورت نحیف نوجوانی اش را اصلاح کند .
روز های دانشجویی با املت و نیمرو زنده بماند .
دلتنگی پادگان را تحمل کند .
از شانه خود سرزمینی امن برای همسرش بسازد .

اما اگر صاحب دختری شوم
برای پوشک پنهان شده
زیر دامن کوتاه صورتی اش
خواهم مُرد . . .
خواهم مُرد . . .
خواهم مُرد . .

#پدرام_مسافری​

 

[Maede Shams]

بزرگترین تهدید
خطر ازدست رفتن "خود" است
به قدری بی سر و صدا رخ می دهد
که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است

#سورن_کرکگور​

 

[Maede Shams]

چقدر دلم میخواهد
از اول دوستت داشته باشم !
و دوباره ..
از اول ...
آخر میدانی
به قول مادربزرگ
همه چیز
فقط اول اش خوب است . .

#مریم_قهرمانلو​

 

[Maede Shams]

يك فنجان يادت كافيست
تا باران بند نيايد.
تا صبح پشتِ پنجره بنشيند
و انگشتش را جلوی دهانش بگيرد
رو به گنجشك ها كه:هيس!
آرام بگيريد!
اينجا
كسي توی فنجانش
ماه را دارد هنوز.


#معصومه_صابر​

 

[Maede Shams]

مادر نبوده ام تا به حال
اما صدای گریه بچه ها از ترس و درد آمپول که به گوشم میرسد تهِ دلم را انگار با بیل های مکانیکی درو میکنند . .
برادر که نشد باشم ،
قسمت بود دختر شوم و تو را آرزو کنم
اما چشمان بی تابِ برادر نگرانِ خواهری جانِ دوباره میدهت به دستهایم
برای عاشقانه خدمت کردن
برای بهتر کردن
خوشحال کردن . .
پدر هم که اگر میشد باشم خودم قبول نمیکردم ،
حیاطِ بیمارستان پر است از پدرهایی که
اندازه ی تمامِ دنیا غم روی شانه هاشان است اما کنار تخت بچه هایشان که می آیند طوری میخندند که آدم ناخواسته قبول میکند که همه چیز خوب است !
پدر نشدم ،
راستش کوهِ صبری میخواهد پدر شدن . .
خواهر اما
شدم . .
خواهر شدم که دلم برود برای گلِ سرهای صورتیِ دختر بچه...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Maede Shams]

تمامم کرد...
بوسیدتم...
و کنج کتاب‌خانه‌ای گذاشتتم
فکر می‌کردم همیشگی خواهم بود..
اما خاک خوردم
کسی نمی‌دانست که عاشق ورق زدن‌هایش شده بودم...
من ماندم و حسرت لمس دست‌هایش لا‌به‌لای این گرد و غبار...

#امیرسینا_ماندگاری ​

 

[Maede Shams]

دارم به صدایتان فکر میکنم
صدای شما باید زیبا و دلنشین باشد!
شبیه به آواز شجریان همراه با صدای ساز کلهر
یا الهه ناز بنان
صبر کنید! من اشتباه می‌کنم
صدایتان احتمالا موسیقی دلنشین و تازه‌ای است که باید همه‌جا ثبت شود
می‌دانم گوش‌نواز ترین موسیقی دنیاست
باز هم شما را اتفاقی دیده‌ام... خوشا به بخت بلندم!
آدم دیگر چه از زندگی می‌خواهد جز هرروز دیدن بهار؟
اما این بار یک تفاوت دارد و آن این است که شما قدم نمی‌زنید
روی نیمکت چوبی رو به روی دریا نشسته‌اید و کتاب می‌خوانید
حتی دریا به احترام حضور شما در خود فرو رفته و سکوت کرده
چقدر تماشایی!
تا به حال کسی دیده که در حوالی دریا، گلستان وجود داشته باشد؟
من می‌بینم!
عطر گل‌های سرخ پیراهنتان تمام دنیا را...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.