عاشقانه‌ها عاشقانه‌های سمیه صباح

  • نویسنده موضوع ASaLi_Nh8ay
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,164
  • کاربران تگ شده هیچ

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
بِه حَق، قَصرِ نور، مَنزِلِ مادر است
چو عاشقْ تَرینْ دِل، دِلِ مادر است

فروغی که قلبْ را مُرَصَّع کَردِه
بِه خورشیدِ جان، حاصلِ مادر است

صدفهایِ مِهر، صیدِ کَمندَش؛ قاف
و سیمابِ عشق، ساحلِ مادر است

طراوت، سِرِشک، شبنَمِ تَر، باران
که دریا و موج، هَمدِلِ مادر است

شقایقْ تبار، گوهرِ مینویی
نَفَسْ..مَه..زمین... سائلِ مادر است

کُنَد دشتِ عُمْر، بسترِ نیلوفر
خوشا نوبهارْ! مَحفِلِ مادر است​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
تو پادِشاهِ قلب و مَنَمْ که مرغی اسیرِ عشقِتَمْ
خودَمْ فَدایِ عشقِ تو، خاکِ ایوانِ آنْ بهشتِتَمْ
گِدایِ دلشکَسته یِ زار و خسته و دشتِ تشنه یِ
یِ قطرهْ از کَرانه یِ کالِ هفت آسِمونِ چشمِتَمْ​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
تو پادشاهِ مَنی و مَنَم اسیرِ عشقِتَم
جان به فدایِ عشقِ تو، خاکِ دَرِ بهشتِتَم
ببین چه دلشکسته ام، از همه جا گسسته ام
من تشنه یِ یِه قطره ای از آسمونِ چشمتم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
چشمِ خمارِ تو تماشایی است
مایۀ زیبایی و شیدایی است
لایق وصفَت نبُوَد روز و شب
سال و مَه و فصلِ بهار و طَرَب
ای به همه خوب تر، آیینه دار
کِی رَوی از خاطرِ من، عشقِ یار
غنچه بسی پَرپَر و گَه بی قرار
می گذرد عمر و گُل و نوبهار
می شکند نور به چشمِ تَرَم
از رُخِ خورشید، فریباترم!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
شمس تویی، همدَم و دلدارِ من
کِی تو شوی تار به پندارِ من
گل، که تو گویی همه زیبایی است
م**س.ت ِ نظربازی و طنازی است
گَه ز بَدِ حادثه حیران شود
چون شکنِ زلفِ پریشان شود​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
مرگ و عدم، حسرتِ دیدارِ توست
خسته تر از وسوسه در کارِ توست
هر نَفَسَت فیضِ مسیحایی است
خلوتِ اُنسِ منِ سودایی است
موجِ نگاهِ تو بُوَد نایِ من
دین و دلم رفت، خدا، وایِ من!
شعر مرا عشق تو جاوید کرد
بیتِ مرا نام تو ناهید کرد
یاد تو باقیست، تمنایِ من
زان که تویی حرفِ غزل هایِ من​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
امشب هوای دل من، مثل بهاران شده است
در آسمان شعر من، ستاره باران شده است
روح من و روان من! صبر من و قرار ﻣن!
به شوق دیدن رخ ات، ماه چه تابان شده است
در کوچه باغ خاطره، نقش خیال تو چه کرد!
ز چین زلف تو بسی لاله ﭘریشان شده است
هر شب سرد و تار من، با یاد تو بسر شود
ای دلربای مهوشم، دلم به سامان شده است
روی مگردان، نازنین، کآن آتشین دو چشم م**س.ت
روشنی چراغ این کلبة احزان شده است​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
باز از تارِ غَمَت، پیرهنی بافته ام
باز هم، نو قفسی بَر تَنِ خود ساخته ام
غرقه شد چشم در امواجِ نگاهت، جانا
گَر به وَصلت نرسم، قافیه را باخته ام​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
مغبچگان، کهنه شرابم دهید
از خُمِ ساقی، مِیِ نابَم دهید
قلبِ من اندر دلِ او می تَپَد
یارِ من آرید و گُلابم دهید​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
خُرَّم آن دَم، پای کوبان، من غزل گویت شَوَم
مَست و آشفته، غلامِ جعدِ گیسویت شَوَم
تا ببینم رویِ ماهت سیر، پَرپَر می زنم
گَر مرا راهم دهی، عُمری دعاگویت شَوَم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا