- ارسالیها
- 2,683
- پسندها
- 30,100
- امتیازها
- 80,673
- مدالها
- 33
- نویسنده موضوع
- #31
قسمت سی و یکم
️ نوبت من بود که قایم بشم، سریع دویدم و توی ماشین لباس شویی قایم شدم، جایی که ادمای زیادی جا نمیشن و کسی اونجارو نگاه نمیکنه.
صدای قدم هایی که به سمت من میاومدن رو میتونستم بشنوم، پاها خم شدن و صورت یک مرد از پشت در پلاستیکی دیده میشد.
دستش رو به سمت بالا حرکت داد و ماشین روشن شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن های ترسناک و هیجانی
️ نوبت من بود که قایم بشم، سریع دویدم و توی ماشین لباس شویی قایم شدم، جایی که ادمای زیادی جا نمیشن و کسی اونجارو نگاه نمیکنه.
صدای قدم هایی که به سمت من میاومدن رو میتونستم بشنوم، پاها خم شدن و صورت یک مرد از پشت در پلاستیکی دیده میشد.
دستش رو به سمت بالا حرکت داد و ماشین روشن شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن های ترسناک و هیجانی