- تاریخ ثبتنام
 - 16/3/18
 
- ارسالیها
 - 2,683
 
- پسندها
 - 30,042
 
- امتیازها
 - 80,673
 
- مدالها
 - 33
 
سطح 
                
    
    
    35
 - نویسنده موضوع
 - #31
 
قسمت سی و یکم
️ نوبت من بود که قایم بشم، سریع دویدم و توی ماشین لباس شویی قایم شدم، جایی که ادمای زیادی جا نمیشن و کسی اونجارو نگاه نمیکنه.
صدای قدم هایی که به سمت من میاومدن رو میتونستم بشنوم، پاها خم شدن و صورت یک مرد از پشت در پلاستیکی دیده میشد.
دستش رو به سمت بالا حرکت داد و ماشین روشن شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن های ترسناک و هیجانی
️ نوبت من بود که قایم بشم، سریع دویدم و توی ماشین لباس شویی قایم شدم، جایی که ادمای زیادی جا نمیشن و کسی اونجارو نگاه نمیکنه.
صدای قدم هایی که به سمت من میاومدن رو میتونستم بشنوم، پاها خم شدن و صورت یک مرد از پشت در پلاستیکی دیده میشد.
دستش رو به سمت بالا حرکت داد و ماشین روشن شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن های ترسناک و هیجانی