شعرکده « شاه و گدا در ديوان سيد محمد حسين شهريار »

  • نویسنده موضوع Harry_QW
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 1,004
  • کاربران تگ شده هیچ

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
شاه وگدا در ديوان شهريار


چكيده :

از جمله مضامين و مباحث بسيار مهم و عرفان ساز كه در كنار ساير موضوعات عرفاني ، باعث شكل گيري كاخ عظيم و پر رمز و راز عرفاني گرديده است، مبحث شاه و گدامي باشد ، كه در برگ برگ كتاب پر نقش و نگار عرفان وادب عرفاني اين مرز و بوم ، از آغاز شكل گيري آن ، تأثير عميق و شگرفي داشته ، بخش اعظمي از انديشه هاي والاي عرفاني را درتمامي ادوار ادبي ، بالاخص در قرون ششم و هفتم و هشتم ،‌بخود اختصاص داده است .موضوع شاه و گدا (سلطان و درويش ، قصروكلبه ،‌غني و فقير )در ديوان شاعر عارف مسلك آذربايجاني ، ترجمان اسرار عوالم روحاني ، حافظ ثاني ، يعني حضرت استاد ، سيد محمد حسين...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
كليد واژه ها :

شهريار ، ديوان ،‌ ادبيات عرفاني ، شاه و گدا ،‌سلطان و درويش ، فقر و غنا ، قصر و كلبه و...





مقدمه :

مضمون شاه و گدا از ابتداي شكل گيري ادبيات جسته و گريخته و به صورت ساده و ابتدايي مشاهده مي گردد . ولي از آغاز قرن ششم – كه ادبيات وارد شورو حال خاصي مي گردد و مباحث و مفاهيم عرفانه وصوفيانه براي اولين بار، توسط سنايي غزنوي مطرح مي شود – و هفتم و هشتم به اين سو ، از آن حالت ساده و ابتدايي خارج گرديده ، در اشعار و آثار شعراي عارفي نظير : عطار ، مولانا ، سعدي ، حافظ ، عراقي ، همام تبريزي ، عماد فقيه كرماني ، شاه نعمت الله ولي ، خواجوي كرماني ، وحشي بافقي ، هاتف اصفهاني ، صائب تبريزي وديگران در معنا ومفهوم كاملا عرفاني مطرح شده است .در ديوان حضرت استاد شهريار –...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
اين است كه مي خواستند قدرت نا چيز و قطره سان آدمي و نيازمندي او را در برابر درياي عظمت خداوندي و اقيانوس كرم و بخشش او نشان داده ، آدمي را به مانند گدا و درويشي مطرح كنند كه نيازمند آن شاه حقيقي مي باشد . علت ديگري كه مي توان براي آن ذكر كرد اين است كه مي خواستند اين نكته مهم عرفاني را ياد آور شوند كه تنها از طريق گدايي در جانان و كوي عشق است كه مي توان به مقام و مرتبه پادشاهي در كشور عشق و عالم وسيع عرفان دست يافت و سعادت ابدي را ازآن خود كرد.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
شاه :

آنكه بر كشور پادشاهي و سلطنت كند ، تاجدار ، شهريار ،‌خسرو ،‌صاحب تاج . لقب بعض شيوخ صوفيه ها و مرشدها . لقب عام كه درويشان و صوفيه به مراد و مرشد و شيخ و پير كه ظاهرا نسب به سادات مي رسانيده اند داده اند و بي شك مأخوذ از معني سروري و برتري وممتاز بودن افراد جنس است : شاه نعمت الله ولي ، شاه قاسم انوار . »در ادبيات عرفاني ودر اصطلاح عارفان و صوفيان ، شاه و سلطان ، مظهر و نماد حق تعالي و معشوق ازلي است كه بر كشور عشق حكم مي راند و نيازمندان و گدايان طريق عشقش چشم اميد به كرم و بخشش او دوخته ، گدايي درش را به پادشاهي عالم ترجيح مي دهند.
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
گدا (درويش ) :

در اوستايي گد (خواهش كردن ، خواستن )، در يوزه گر، راهنشين و سائل ، گداي، درويش و محتاج است» « دراصطلاح عرفاني كسي كه فقير تجليات الهي است و گداي كرشمه يار است و گداي فيوضات باقي حق است. » گاهي نيز در مفهوم صوفي و عارف است زيرا آنان نيز خود را درويش و فقير مي نامند ، زيرا كه معتقد به فقر محمديه اند كه:« الفقر فخري و به افتخر. » و در اصطلاح صوفيان كسي كه نياز به حق دارد و بي نياز از خلق است .»
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
موضوع شاه و گدا در اشعار عرفاني ، بويژه شعر شهريار ، كه جهان بيني خاص او و اعتقادش به قدرت مطلقه خداوند و نيازمندي آدمي در برابرقدرت خالق لايزال را در خود گنجانيده است ؛ در صورتها و اشكال مختلفي در ديوان اين شاعر جلوه گراست :
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
1-شهريار گداي راستين كوي عشق ؛ بر اين اعتقاد است كه پادشاه و سلطان ، هر چند كه از لحاظ شأن و شوكت و مقام والاتر باشد ، درويش و فقير خاك نشين بر او ارجحيت دارد زيرا كه به استناد حديث نبوي : « الشهره آفه و الراحه في الخمول » گدا و درويش بر خلاف سلطان ، داراي آرامش روحي و رواني است :
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #8
گوهري كوست به گنجينه شاهان اكسير خاطر امن و دل خرم درويشان است

(ديوان ، ص 109)

تاج درويشي و اقليم فراغت ملكي است كه به عراده مسخر نشود سلطان را

(ديوان ، ص 82)

وصال شيرازي :

آمن وآسودگي و راحت و آرام و فراغ دل بسي سلطنت از دولت درويشي كرد
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #9
صائب تبريزي :

قدر درويشي كسي داند كه شاهي كرده است راحت ساحل شود ظاهر ، به طوفان ديدگان

(غ5998 ب 10)

ناصر بخارايي :

فراغت ملك آسوده است و بي تشويش و اين دولت ميسر نيست سلطان را كه آن وصلت گدا دارد

(غ 192 ب 6)
 
امضا : Harry_QW

Harry_QW

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/11/18
ارسالی‌ها
3,815
پسندها
33,767
امتیازها
65,673
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #10
2-شهريار همانند شعراي عرفاني ديگر ،‌ معتقد است كه شاهان را به كوي عشق و سلطنت فقر ،‌ راهي نيست و تنها گدا و درويش وارسته از خويش و بي نياز از غير حق است كه اجازه بار يابي به بارگاه عشق وسلطنت فقر را دارد :
در بارگاه سلطنت فقر ، شاه را بندند در به رخ كه به در بار، بار نيست
(ديوان ، ص 127)
ما شهريار سر به در كبريا زديم كاين در به روي بي كس و بيچاره واكنند
(ديوان ، ص 220)
نشاط اصفهاني :
اين وادي عشق است نه جولانگه شاهان اينجاست كه بخشند شهي را به گدايي
(غ 272ب 6)
وصال شيرازي :
حريم بارگه عشق ، بوالعجب جايي است كه جاي بي سروپايان به سروران ندهند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Harry_QW
عقب
بالا