«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

مرزی بین جنون تا دیوانگی | مینا تیموری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع میناتیموری
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,565
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #11
_خیلی خوب باشه باشه حق با توئه اما برای بار آخر
فقط یک بار دیگه قبول کن باهام قهوه بخوری
_باشه میخورم اما باید بهم قول بدی بعد این
نوشیدنی این عشق مسخره رو دفن کنی؟!
 
آخرین ویرایش
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #12
_بهم عشقی نداشته باشی و فقط بعنوان
یه داداش بهم نگاه کنی قبوله؟
_با عجز چشمهایم را میبندم
هههه .. !
یه عشق یکطرفه
 
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #13
چه طعم تلخ و گسی
با عجز به آشپزخانه میروم
فنجان او: یک بسته قهوه تلخ
مانند بیرحمی هایش که تلخی را به تموم وجودم تزریق کرد
یه فنجون آب سرد مثل سردی رفتارش که تموم تنم رو به لرزه انداخت!!!
 
آخرین ویرایش
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #14
فنجان خودم: فقط و فقط یک لیوان آب زلال مانند سادگی ام که قربانی بی رحمی های دنیا شد!
به سمت میز میروم
 
آخرین ویرایش
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #15
و هردو فنجان را روی میز میگذارم
انگار در آن قهوه ای که درست کرده ام تمام حرف هایم را مخلوط کرده ام!
که با چشیدنش با عصبانیت از پشت میز بلند شد
 
آخرین ویرایش
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #16
بلند میشود آری بلند میشود و میرود
میرود اما نمیداند تکه های قلبی را که شکسته است
جای گذاشته است
 
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #17
میرود اما نمیداند کوله بار سنگینی
از خاطرات شیرینی که الان جز اشک و بغض چیزی برایم
نداشت را به جای گذاشته است
 
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #18
رفت و عشق مرا ندید
ندید که چطور برای عشقش مانند مرغی پر کنده بال بال میزنم
 
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #19
رفت و پشت سرش را نگاه نکرد
تا ببیند بعد رفتنش چگونه خرد شدم و شکستم
 
امضا : میناتیموری

میناتیموری

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
220
پسندها
905
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #20
اینها به درک!!
از همه مهمتر مرا جا گذاشت
کسی که تمام احساسات لطیف دخترانه اش
را با شوق به او هدیه داد
 
امضا : میناتیموری
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا