M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 5/3/20 نویسنده موضوع #1 «به نام خالق جان» . . . | مجموعه اشعار: گریه می آید مرا | . . . | شاعر: آریانا احمدی راد RAD. | . . . | مقدمه | میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد ( امیر خسرو دهلوی ) آخرین ویرایش 13/5/20 امضا : MILAN
«به نام خالق جان» . . . | مجموعه اشعار: گریه می آید مرا | . . . | شاعر: آریانا احمدی راد RAD. | . . . | مقدمه | میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد ( امیر خسرو دهلوی )
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 10/3/20 نویسنده موضوع #2 بی تو من تنها میان این خیابان چه کنم؟ تو بگو با شب و این دیدهی گریان چه کنم؟ سقف دستانت مرا شیدا نگه داشت، ولی حال امانم نیست با سوز زمستان چه کنم؟ منم آن گرگ بیابان که همه درد ز اوست بی درمان تک و تنها در بیابان چه کنم؟ سهم من از تو فقط رویایی بیش نبود بیوفا برگو که من سر در گریبان چه کنم؟ هر کجا من را کشند واهمهای نیست که نیست ترسم از آن است که بی ارابهران چه کنم؟ ذهن آشوبم مرا از پای در آورد چه سخت! ای دریغا من با حال پریشان چه کنم؟ *** آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
بی تو من تنها میان این خیابان چه کنم؟ تو بگو با شب و این دیدهی گریان چه کنم؟ سقف دستانت مرا شیدا نگه داشت، ولی حال امانم نیست با سوز زمستان چه کنم؟ منم آن گرگ بیابان که همه درد ز اوست بی درمان تک و تنها در بیابان چه کنم؟ سهم من از تو فقط رویایی بیش نبود بیوفا برگو که من سر در گریبان چه کنم؟ هر کجا من را کشند واهمهای نیست که نیست ترسم از آن است که بی ارابهران چه کنم؟ ذهن آشوبم مرا از پای در آورد چه سخت! ای دریغا من با حال پریشان چه کنم؟ ***
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 15/3/20 نویسنده موضوع #3 او چه داند که دلم در خاک مدفون شده است دل سودا زدهام بی او جگرخون شده است او چه داند که شبم لحظه به لحظه یاد اوست خواب ماتم زدهام در بند واژگون شده است ذهن آشفتهی من سازد خیالات محال خواه ناخواه در خیالم او مجنون شده است سِحر چشمانش گریبانگیر کرد افسار ما تن و جان، حیران و نافرمان افسون شده است دردِ دل با کس نگفتم گرچه در خلوت خویش رود چشمان سیه گونم چو جیحون شده است بارالها ! نزد من بنگر که سخت درماندهام ای دریغا! منع نکن این حال محزون شده است *** آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
او چه داند که دلم در خاک مدفون شده است دل سودا زدهام بی او جگرخون شده است او چه داند که شبم لحظه به لحظه یاد اوست خواب ماتم زدهام در بند واژگون شده است ذهن آشفتهی من سازد خیالات محال خواه ناخواه در خیالم او مجنون شده است سِحر چشمانش گریبانگیر کرد افسار ما تن و جان، حیران و نافرمان افسون شده است دردِ دل با کس نگفتم گرچه در خلوت خویش رود چشمان سیه گونم چو جیحون شده است بارالها ! نزد من بنگر که سخت درماندهام ای دریغا! منع نکن این حال محزون شده است ***
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 23/3/20 نویسنده موضوع #4 دل نخواهم، جان نخواهم، من نخواهم مرهمی جان دمی در جان من ، آن کیست خواهد همدمی؟ کشتی ات بر گل نشست بر دل ساحل گون من من تو را خواهم فقط نه هیچ دوست یا خادمی *** آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
دل نخواهم، جان نخواهم، من نخواهم مرهمی جان دمی در جان من ، آن کیست خواهد همدمی؟ کشتی ات بر گل نشست بر دل ساحل گون من من تو را خواهم فقط نه هیچ دوست یا خادمی ***
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 20/4/20 نویسنده موضوع #5 شود آیی مرا از خود بیخود کنی باز؟ شوی محرم اسرارم، همان همدرد و همراز؟ نواختی تار، رقصان کردی این تن را به آسانی بخوان تا شوم آن کولی سوداگر، بی ساز. شوم بی تاب آن چشمان مخمور سیه گون که ما را کرد رام و کرد ما را رویا پرداز *** آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
شود آیی مرا از خود بیخود کنی باز؟ شوی محرم اسرارم، همان همدرد و همراز؟ نواختی تار، رقصان کردی این تن را به آسانی بخوان تا شوم آن کولی سوداگر، بی ساز. شوم بی تاب آن چشمان مخمور سیه گون که ما را کرد رام و کرد ما را رویا پرداز ***
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 26/4/20 نویسنده موضوع #6 دوستش داشتم اما آری او بود که رفت دل من عاشق دلخستهی او بود که رفت گفتم ای یار بدان لیلی منم دانی تو؟ سر به زیر انداخت به لیلی او بود که رفت دل غم خوردهی من هر شب دید رویایی، باز هم در رویا، سایهی او بود که رفت *** آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
دوستش داشتم اما آری او بود که رفت دل من عاشق دلخستهی او بود که رفت گفتم ای یار بدان لیلی منم دانی تو؟ سر به زیر انداخت به لیلی او بود که رفت دل غم خوردهی من هر شب دید رویایی، باز هم در رویا، سایهی او بود که رفت ***
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 26/5/20 نویسنده موضوع #7 گر تو خواهی ذرهای جان، جان فدایت باشد جان به لب آید اگر عشق در نگاهت باشد بال زنان پرواز خواهم کرد من هفت آسمان گر بگویی دل من غمخوار جانت باشد آخرین ویرایش 29/8/20 امضا : MILAN
گر تو خواهی ذرهای جان، جان فدایت باشد جان به لب آید اگر عشق در نگاهت باشد بال زنان پرواز خواهم کرد من هفت آسمان گر بگویی دل من غمخوار جانت باشد
M MILAN کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 514 پسندها 3,053 امتیازها 17,473 مدالها 11 16/7/20 نویسنده موضوع #8 دراسارت نگاهم مانده است چشمان تو جان که هیچ دار و ندارم همه هیچ قربان تو ای امان رخصت بده جانی بدم در جان من من جنون را دوست میدارم شوم همسان تو آخرین ویرایش 6/12/20 امضا : MILAN
دراسارت نگاهم مانده است چشمان تو جان که هیچ دار و ندارم همه هیچ قربان تو ای امان رخصت بده جانی بدم در جان من من جنون را دوست میدارم شوم همسان تو