مباحث متفرقه [ به اینم می‌گن رمان ؟! ]

  • نویسنده موضوع MehrDãd.K
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 665
  • بازدیدها 38,634
  • کاربران تگ شده هیچ

._.Negar

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/20
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #71
همیشه وقتی میرن ویلای شمال، همه کسایی که باهاشونن زوجن، به جز دختر و پسر اصلی رمان /: و "مجبور" میشن دقت کنین "مجبور" میشن که یه جا بخوابن :|
اینم شد رمان خداوکیلی:hmmsmiley02:
 

._.Negar

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/20
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #72
تو خیلی از رمانا دختر و پسره یهو تو راه دانشگاه یا کار باهم تصادف میکنن و فحش و دعوا و اینا /: بعد کااااملا اتفاقی/: همو تو اون محلی که میخواستن برن میبینن و بقیه ی کلیشه ...
اینم شد رمان؟...نکنین این کارارو:hmmsmiley02:
 

._.Negar

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/20
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #73
همیشه مامان بابای دختره خیالشون راحته ازینکه دخترشون با شخصیت اصلی پسر /: بیرونه ... حتی اگه قرار باشه شب خونه پسره بخوابه /:
و داغون تر ازون اینکه پسره زنگ میزنه به خونواده دختره و خیلی ریلکس میگه دخترتون اینجاست مواظبشم ...:108:خدایا منو سوسک کن
ای کرونا بگیرین با این رماناتون :hmmsmiley02:
 

I.Râstâ

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/18
ارسالی‌ها
247
پسندها
17,732
امتیازها
38,073
مدال‌ها
15
سطح
24
 
  • #74
دختره سر صب پامیشه با موهای افشون پریشون میاد ی نگا ب پله‌های خونشون میندازه میگه کی حال داره این همه راهو؟ بعد از پله‌های دوبلکسشون سر میخوره با مخ میره تو یجا...ب اینم میگن رمان؟!
 

._.Negar

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/20
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #75
یا وقتی از خواب پا میشه با همون وضع افتضاح از بی حواسی یه چیزی میگه یا داد میزنه که از قضا مهمون دارن و از قضا اون مهمونارو ندیده و از قضااا مهمونا یه پسرم دارن که یا عاشق دختره اس یا قراره بعدا عاشقش بشه /:
به اینم میگن رمان؟ ... جمع کنین:hmmsmiley02:
 

._.Negar

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
16/1/20
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
سطح
12
 
  • #76
آخ بحث "صبح" رو پیش کشیدیم داغ دلم تازه شد اصن/: سر صبحی وقتی میخواد بره دانشگاه با انرژی داد میزنه سلام صبح بخیر ... و خونواده با خوشرویی جواب میدن و داداشه متلک میندازه /: من صبحا که بیدار میشم نیم ساعت عین قاتلا بالاسر بقیه که خوابن وایمیسم نگاشون میکنم:mellowsmiley:کی تمومش میکنین این بازی کثیفو؟:hmmsmiley02:اینم شد رمان؟
 

°•°HASTI°•°

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/2/20
ارسالی‌ها
51
پسندها
847
امتیازها
4,848
سطح
0
 
  • #77
آقا وقتی همه چی گل و بلبلِ یا وقتی تازه میفهمن عاشق همن میان اعتراف کنن یا دختره یا پسره تصادف می کنن میرن مستقیم تو کما
حالا وقتی دختره یا پسره میره ملاقاتش بالا سرش باهاش‌حرف میزنه معجزه میشه یارو از تو کما در میاد
آخه مگه داریم مگه میشه
آخه به اینم میگن رمان؟
 

°•°HASTI°•°

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/2/20
ارسالی‌ها
51
پسندها
847
امتیازها
4,848
سطح
0
 
  • #78
دختره میره دانشگاه بعد از چن ماه استادشون عوض میشه اینم با استاد قبلیه لج بوده یه بلایی می‌خواسته سر استاد قبلیه بیاره که اون بلا سر استاد جدیده میاد
آخرشم عاشق و مجنون میشن
باو تو دانشگاه رابطه استاد و دانشجو ممنوعه بفهمین عزیزان
آخه به اینم میگن رمان؟
 

HONEYEH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/2/20
ارسالی‌ها
1,495
پسندها
24,960
امتیازها
48,073
مدال‌ها
20
سن
25
سطح
29
 
  • #79
همیشه تو رمانا وقتی بعد مشکلات ریز و درشت به هم میرسن و دگ کم کم خیالت داره راحت میشه
به سوتفاهم فوق العاده مسخره پیش میاد یه 200 صفحه میزاره روش
اینم شد رمان؟
یعنی بلااستثنا هااااا
 
امضا : HONEYEH

°•°HASTI°•°

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/2/20
ارسالی‌ها
51
پسندها
847
امتیازها
4,848
سطح
0
 
  • #80
دختره هو پسره بابا هاشون با هم شریکن بعد پسره دختره رو تو یه مهمونی میبینه بعد به رسم آشناییت می‌رسونتش خونه دختره تو راه خوابش میبره بعد پسره دلش نمیاد بیدارش کنه بغلش می کنه جلو باباش میبیرتش تو اتاقش دختره هم بیدار نمیشه
جالبیش اینه که تو پارت های بعدش دختره به خاطر یه مگس از خواب بیدار میشه
باو بس کنین این کارا رو انگار خواننده نفهمه
آخه اینا هم میگن رمان خداییش!
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
193
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
274
پاسخ‌ها
9
بازدیدها
535
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
606
پاسخ‌ها
3
بازدیدها
682
عقب
بالا