دختره هو پسره بابا هاشون با هم شریکن بعد پسره دختره رو تو یه مهمونی میبینه بعد به رسم آشناییت میرسونتش خونه دختره تو راه خوابش میبره بعد پسره دلش نمیاد بیدارش کنه بغلش می کنه جلو باباش میبیرتش تو اتاقش دختره هم بیدار نمیشه
جالبیش اینه که تو پارت های بعدش دختره به خاطر یه مگس از خواب بیدار میشه
باو بس کنین این کارا رو انگار خواننده نفهمه
آخه اینا هم میگن رمان خداییش!