متفرقه همه چیز در رابطه با فلسفه

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 53
  • بازدیدها 16,692
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #41
● حکومت فیلسوف شاه
مهمترین پیشنهاد افلاطون در جامعه مطلوب مورد نظرش این است که فیلسوفان یا فرزانگان حکومت کنند. فیلسوف در نظر افلاطون کسی است که خواه زن یا مرد، حقایق کلی را بشناسد و به جای گمان از معرفت برخوردار باشد. افلاطون دو روش را برای به حکومت نشاندن فیلسوف پیشنهاد نمود، اول اینکه فیلسوف، پادشاه شود. سپس پیشنهاد دوم او این‌است که پادشاه، فیلسوف شود. وی، روش دوم را بیشتر مورد قبول عام می‌دانست. اگر چه بعدها در کتاب قوانین نظریات خود را تعدیل نموده پیشنهاد داد که قانون جای فیلسوف - شاه را بگیرد، به این خاطر که بیشتر قابلیت عملی شدن را داراست.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #42
● ارسطو
ارسطو، آخرین فیلسوف بزرگ یونان باستان و شاگرد افلاطون بود. وی را می‌توان نخستین دانشمند علم سیاست دانست. مراحل زندگی ارسطو را می‌توان در سه مرحله خلاصه کرد: در خلال مرحله اول که تا زمان مرگ افلاطون ادامه یافت، ارسطو تحت تاثیر و نفوذ افلاطون قرار داشت. بعد از مرگ افلاطون مرحله دوم زندگی او آغاز شد که سال‌ها خانه بدوش و سفر را در بردارد، در این مرحله است که ارسطو به تدریج خود را از نفوذ عقاید استادش (افلاطون) رها می‌سازد. در مرحله سوم یعنی از سال ۳۳۵ قبل از میلاد به بعد ارسطو معلم کبیر و یکه تاز قلمرو دانش محسوب می‌شود.
فلسفه سیـاس*ـی ارسطو تا اندازه‌ای از مبانی کلی فلسفه‌اش بویژه از نگرش وی به کائنات متاثر بود. وی تحت تاثیر هراکلیتوس به تغییرات دائمی اعتقاد داشت. وی گفت همه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #43
● شکل‌های گوناگون دولت
ارسطو اشکال مختلف دولت را بر حسب خوب و عادلانه بودن دولت و توانایی آن به تامین منافع عمومی بر می‌شمارد.
دولت‌های خوب به نظر او دولت‌هایی‌اند که هدفشان خیر و صلاح تمامی جامعه باشند و دولت‌های بد، دولت‌هایی هستند که فقط به فکر صلاح و منافع خود باشند.
ارسطو دولت‌های خوب را به سه دسته تقسیم‌بندی می‌کند: سلطنتی، اشرافی و جمهوری (پولیتی)
دولت‌های بد به نظر وی عبارتند از: حکومت جباران (تیرانی)، حکومت الیگارشی و دموکراسی.
ارسطو در تعریف حکومت سلطنتی می‌گوید: حکومتی که صلاح عموم را در نظر داشته باشد اگر به دست یک تن اعمال شود سلطنتی یا پادشاهی خوانده می‌شود. حکومتی که به دست گروهی از مردم اعمال گردد اشرافی یا آریستوکراسی نام دارد و آن نوع حکومتی که خیر و صلاح همگان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #44
● حکومت کمال مطلوب ارسطو
ارسطو معتقد است در جهان عمل، دولت‌ها یا اولیگارشی‌اند یا دموکراتیک برخی عوامل عمده اجتماعی، سیـاس*ـی، اقتصادی دولت را به سوی اشکال خاص می‌کشاند.
به نظر او، بهترین دولت قابل عمل باید بر تعادل اصول دموکراسی و اولیگارشی مبتنی باشد. وی به کمال مطلوبی که قابل دسترسی نبود،‌ توجهی نداشت.
حکومت طبقه متوسط بهترین حکومت‌ها و چنین حکومتی فقط برای کشوری میسر است که در آن افراد طبقه متوسط بیش از مجموع افراد دو طبقه دیگر و یا حداقل بیش از افراد هر یک از دو طبقه دیگر باشند. زیرا طبقه متوسط همیشه تعادل را در جامعه نگاه می‌دارد و مانع از تسلط یکی از دو نظام افراطی بر دیگری می‌شود.
یکی از اصول مورد تاکید ارسطو، فضیلت است. در اندیشه وی فضیلت به معنای میانه‌روی و جلوگیری از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #45
● تاثیر آموزه‌های زرتشت بر یونان باستان
گروهی از اندیشمندان و تاریخ نگاران گمان داشته و دارند که خاستگاه فرهنگ و تمدن باختری را باید در یونان دانست، حال آنکه گروهی دیگر از اندیشمندان به دنبال ریشه‌های فرهنگ و تمدن یونان به ایران زمین رسیده‌اند.
زرتشت حدودا دویست سال پیش از سقراط می‌زیست به احتمال فراوان آموزه‌های زرتشت به نوعی به دست سقراط رسیده است. سقراط به تبعیت از زرتشت انسان را عامل صغیر می‌پنداشت. زرتشت یک عالم به جهان متافیزیک بود و سقراط یک عالم به اخلاقیات. زرتشت به مراتب در مرحله‌ای بالاتر از سقراط قرار داشت و سقراط هرگز نمی‌تواند همتای زرتشت باشد. با اندکی تامل هرامری را که نزد سقراط نیکوست می‌توان در اندیشه‌ها و آموزه‌های زرتشت یافت.
آرمان اخلاقی یونانی کمی بعد از سقراط...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #46
واجب و ممکن در الهيات بوعلي

در فلسفه ابن سينا از آغاز با تمايزي اساسي كه در تاريخ تفكر ديني فلسفي بسيار مهم است، مواجه مي شويم و آن تميز واجب الوجود
از ممکن الوجود است.

واجب الوجود، وجودي است كه تصور عدم آن ممتنع است، در حالي كه ممكن الوجود مي تواند وجود داشته باشد يا نداشته باشد يا به گونه اي غير از آنچه هست وجود داشته باشد. ابن سينا معتقد است بدون تخطي از هيچ يك از اصول منطق مي توان تصور كرد كه تمامي موجودات به جهان جمعاً يا فرداً وجود نداشته باشند. وجود جهان به امكان خاص يا به امكان عام بالضروره مشروط به وجود واجب الوجود است.
آنچه ابن سينا به آن تأكيد دارد، اين است كه آدمي داراي ادراكي شهودي از حقيقت واجب الوجود است كه آن چنان بي واسطه و مستقيم بر آدمي عارض مي شود كه ممكن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

miss_rahil

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/17
ارسالی‌ها
583
پسندها
7,005
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #47
مقايسه ي بوعلي و دکارت در اثبات وجود خدا

تصور ابن سينا از واجب الوجود و ممكن الوجود - كه دومي فقط از طريق ارتباط با اولي بالضروره موجود مي گردد – به سه نظريه هرم در فلسفه دكارت – يعني شك دستوري و ايقان شهودي به صدق «مي انديشم، پس هستم» و تصور خدا به عنوان جهت ضروري حقيقت تمام موجودات – تقدم دارد.

برهان وجودي براي اثبات وجود خدا به صورتي كه در فلسفه دكارت آمده به شرح زير است: قول به اين كه فلان صفت در مفهوم شيء مندرج است مساوي است با اثبات آن صفت براي آن شيء. وجوب هستي مندرج در تصور خداست. بنابراين قضيه اي كه هستي را براي او ثابت كند صادق است – به سخن ديگر، خدا وجود دارد.
همانند ابن سينا، منتها به زباني ديگر، برهان وجودي را با برهان جهان شناختي تكميل مي كند. به نظر دكارت، هيچ چيز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : miss_rahil

ISET1

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/7/17
ارسالی‌ها
3,867
پسندها
14,689
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • #48
مفهوم علت و معلول

واژه علت در اصطلاح فلاسفه به دو صورت عام و خاص بکار میرود مفهوم عام علت عبارت است از موجودی که تحقق موجود دیگری متوقف بر آن است هر چند برای تحقق آن کافی نباشد و مفهوم خاص آن عبارت است از موجودی که برای تحقق موجود دیگری کفایت میکند .

به عبارت دیگر اصطلاح عام علت عبارت است از موجودی که تحقق یافتن موجود دیگری بدون آن محال است و اصطلاح خاص آن عبارت است از موجودی که با وجود آن تحقق موجود دیگری ضرورت پیدا میکند .

چنانکه ملاحظه میشود اصطلاح اول اعم از اصطلاح دوم است زیرا شامل شروط و معدات و سایر علل ناقصه هم میشود بخلاف اصطلاح دوم و توضیح علت تامه و ناقصه و سایر اقسام لتخواهد آمد .

نکتهای را که باید خاطر نشان کنیم این است که موجود وابسته معلول تنها از همان جهت وابستگی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mr_Barman

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
0
 
  • #49
1570963824358.png
(توضیحات کامل فلسفه اخلاق و ریشه های آن)

فلسفه اخلاق، شاخه‌ای است از فلسفه که به استدلال دربارهٔ پرسش‌های بنیادین اخلاقیات می‌پردازد. درستی و نادرستی امور، شناخت امور خیر و شر، و بازشناسی فضایل، مسائل بنیادین اخلاق را تشکیل می‌دهند. پرسش از این مسائل بنیادین، منجر به شکل‌گیری دو حوزه نظری می‌شود: فرا اخلاق و اخلاق هنجاری؛ فلسفه اخلاق این دو حوزه را شامل می‌شود.

فلسفه اخلاق، یکی از رویکردهای علم اخلاق است و بدون در نظر گرفتن نقش و اهمیت آن، و پیش کشیدن سؤالاتی که این حوزه از فلسفه، مطرح می‌کند، نمی‌توان فهم کاملی از اخلاق و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
0
 
  • #50
فلسفه اخلاق مانند هر شاخه دیگری از فلسفه، برای پاسخ دادن به سؤالات پیش رویش به تبیین و توضیح پاره‌ای مسائل می‌پردازد. این مسائل می‌توانند مخصوص اخلاق باشند یا می‌توانند مسائلی باشند که هم در اخلاق و هم در علوم دیگر مورد بررسی است. اصولاً فلسفه اخلاق رابطه نزدیکی با فلسفه سیاسی، فلسفه حقوق، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی دارد؛ در نتیجه بعضی از مسائل فلسفه اخلاق مسائل حوزه‌های مذکور نیز هستند.

خیر و شر
مبنای اخلاقیات بر این عقیده استوار است که آنچه برای انسان‌های (و یا حتی حیوانات) به خصوصی خوب یا بد است، نه فقط از دیدگاه آنان، بلکه از دیدگاه فراگیرتری خوب یا بد می‌باشد.

حکم کردن به این که چه چیزی فی نفسه خوب است به این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ASaLi_Nh8ay
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا