- ارسالیها
- 106
- پسندها
- 1,571
- امتیازها
- 9,653
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #1
مجموعه اشعار دایره مرگ
شاعر:Z.M.SH
«کابوس»
مرا کرده حیران کابوس شب هایم
نمی دانم چه کنم با ارزوهایم
لانه کرده درد دلی در جانم
فرو رفته همچو خنجری بر جانم
چه کنم ای دل که آرام شوی
همچو دریای بامداد بی تلاطم شوی
می بینم در کابوس شب هایم
دایره ای سرخ در میان اتاقم
فرو رفته اتاقم در تاریکی
نمی بیند دیده ام در این تاریکی
بریده شده است نفس هایم
کشیده شد زنجیر بر دستهایم
زدم فریادی پر درد
نوش کردم جامی درد
ناگه پریدم ز خواب
دانستم که دیده ام کابوس در خواب
کشیدم دستی بر صورتم
دیدم در آیینه صورت سرخ فامم
افتاد بر دلم دلهره ای ترسان
گشت بدنم لرزان و ترسناک
افتاد بر کمرم عرقی سرد
گشت جانم سرد و دردمند
دست نهادم بر روی مصحف
آرام گشت قلبم ز مصحف
باز کردم لب و...
«کابوس»
مرا کرده حیران کابوس شب هایم
نمی دانم چه کنم با ارزوهایم
لانه کرده درد دلی در جانم
فرو رفته همچو خنجری بر جانم
چه کنم ای دل که آرام شوی
همچو دریای بامداد بی تلاطم شوی
می بینم در کابوس شب هایم
دایره ای سرخ در میان اتاقم
فرو رفته اتاقم در تاریکی
نمی بیند دیده ام در این تاریکی
بریده شده است نفس هایم
کشیده شد زنجیر بر دستهایم
زدم فریادی پر درد
نوش کردم جامی درد
ناگه پریدم ز خواب
دانستم که دیده ام کابوس در خواب
کشیدم دستی بر صورتم
دیدم در آیینه صورت سرخ فامم
افتاد بر دلم دلهره ای ترسان
گشت بدنم لرزان و ترسناک
افتاد بر کمرم عرقی سرد
گشت جانم سرد و دردمند
دست نهادم بر روی مصحف
آرام گشت قلبم ز مصحف
باز کردم لب و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش