نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

قفسه کتاب >>}~•تیکه‌ی فیلم و کتاب•~{<<

  • نویسنده موضوع Saba Abbasi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,124
  • بازدیدها 13,660
  • کاربران تگ شده هیچ

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #471
اگر معلم بودم به بچه ها یاد می دادم که عاقل باشند ، عاقل به آن معنی که خودم می دانم . کاری نمی کردم که دلشان بخواهد همه ی دنیا را بگردند ، آن طور که بدون شک شما ، آقای سورل ، موقعی که معلم بشوید خواهید کرد . من برعکس به بچه ها یاد می دادم که خوشبختی را در همان نزدیکی خودشان و در چیزهایی جستجو کنند که ظاهرشان به خوشبختی نمی ماند...!

...این شب که دلم میخواست بی هیچ ماجرایی بگذرد به نحو عجیبی بر من سنگینی میکند. زمان میگذرد و این روزی که دلم میخواست از مدتها پیش به پایان رسیده باشد کم کم به آخر میرسد. آدمهایی هستند که همه امیدشان، همه عشقشان و آخرین رمقشان به این روز بسته بوده. کسانی هستند که دارند میمیرند و کسان دیگری که برایشان مهلتی به پایان میرسد و آرزو میکنند که ای کاش فردا هرگز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #472
شب گذشته خواب دیدم زن جوانی خودش را آتش زد: یک زن جوان لاغر اندام که پیراهن توری پوشیده بود. این کار را برای اعتراض به نوعی عمل غیر عادلانه می‌کرد؛ اما چرا فکر می‌کرد آتشی که از خودش درست می‌کند چیزی را حل می‌کند؟ می‌خواستم به او بگویم، آن کار را نکن. زندگی را آتش نزن، به هر دلیل که این کار را بکنی، ارزشش را ندارد. اما ظاهرا برایش مهم نبود.
چه چیزی دختران جوان را وادار می‌کند خود را قربانی کنند؟ برای این ‌که نشان دهند دختر‌ها هم شجاع هستند، که کارهایی غیر از نالیدن و گریه کردن هم بلدند، که می‌توانند با خودنمایی با مرگ روبرو شوند؟ و این میل شدید از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ آیا با نافرمانی شروع می‌شود، و اگر این‌طور است، نافرمانی در برابر چه؟ در برابر نظم عظیم خفقان‌آور چیزها، در برابر کالسکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #473
گوش کن، دیزی-Daisy، ما بچه‌دار می‌شویم و بچه‌های ما هم بچه‌دار می‌شوند. البته خیلی خیلی طول خواهد کشید، اما ما دونفره می‌توانیم جامعة بشری را از نو بسازیم. اگر کمی همت کنیم...
- من نمی‌خواهم بچه‌دار شوم.
- پس چطور می‌خواهی دنیا را نجات بدهی
- اصلاَ شاید خود ما را باید نجات داد. شاید غیر طبیعی خود ما باشیم. مگر از نوع ما دیگر کسی را می‌بینی؟...!

... خیره به او نگریستم و گفتم:
- خبر دارید چه به سر بوف آمده است؟ کرگدن شده است.
- خوب، که چی؟ چه عیبی دارد؟ خودمانیم، آخر کرگدن‌ها هم مخلوقاتی مثل ما هستند و مثل ما حق زندگی دارند...
- به شرطی که زندگی ما را تباه نکنند. آیا متوجه تفاوت طرز تفکر هستید؟
- خیال می‌کنید طرز تفکر ما بهتر است؟
- نه، اما ما اخلاقی خاص خودمان داریم که به نظرم با اخلاق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #474
ای جواهر فروش های عزیز اگر زر و زیورهای شما و نسیه فروشی های شما نبود چه بر سر عشق می آمد ؟ شما عامل دست کم یک پنجم یا یک سوم مبادلات دل در عالم هستید...!

... انسان اشتباه چاپی تفکر است. هر دورهٔ زندگی چاپ جدیدی است که چاپ قبلی را تصحیح می‌کند و خودش هم در چاپ بعدی تصحیح می‌شود، تا برسد به چاپ متن نهایی که ناشر به کرم‌ها تقدیم می‌کندش...!

... آدم برای اینکه چیزی بشود راه های مختلفی دارد اما مطمئن ترین راه این است که از نظر مردم چیزی بشوی...!

... وقتی نمی‌توانید معمایی را حل کنید بهترین کار این است که از پنجره پرتش کنید بیرون...!

... عینکت را پاک کن. آخر گاهی اوقات مشکل در عینک آدم است...!

... خوانندهٔ عزیز، خداوند تو را از هر جور فکر سمج حفظ کند، خار به چشم آدم برود بهتر است، تیر به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #475
ما از يك جهان به جهانی‌ ديگر شبيه به آن سفر كرديم. فراموش كرديم كه از كجا آمده ايم .اهميتي نداديم كه به كجا خواهيم رفت. در لحظه زيستيم. فكر می‌ كني پيش از آن كه برای‌ نخستين بار به اين انديشه كه به جز زيستن، خوردن و جنگيدن و يا قدرت يافتن در فوج هدف والاتری‌ هم وجود دارد برسيم، چند بار بايستی‌ زندگی‌ كرده باشيم ؟
يك هزار زندگی‌، ده هزار، و آنگاه يكصد زندگی‌ ديگر تا آن كه فرا گيريم چيزی‌ به نام كمال وجود دارد، و از نو يكصد زندگی‌ ديگر تا اين كه درباره هدف زندگی‌ مان كه رسيدن به آن كمال و نشان دادن آن است صاحب انديشه شويم. همان قانون اكنون بر ما حاكم است. البته جهان بعدی‌ را از آنچه كه در جهان حاضر آموخته ايم انتخاب می‌ كنيم. اگر چيزی‌ نياموزيم جهان بعدی‌ نيز مانند زندگی‌ فعلی‌ مان خواهد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #476
زندگی یک مشکل نیست. اگر به آن بعنوان مشکل نگاه کنی،
قدم اشتباه برداشته ای.
زندگی رازیست که باید با آن زیست، عاشقش شد و تجربه اش کرد...!

شهامت / اشو / مترجم: خدیجه تقی پور
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #477
می دانی اولين بوسه ی جهان چه طور كشف شد ؟
دست هاش تا آرنج گلي بود گفت: در زمانهای بسیار قدیم ، زن و مردی پینه دوز ، یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود ، تکه نخی را با دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود. آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم، ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند...!

... گفت: «مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم؟ چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد
هیچ کس نیستم؟
صدای قطره های آب را میشنیدم، و صدای تیک تاک ساعت را که اعلام حضور می کرد، مردی در سردابه ای تاریک قدم میزد، زنی در باد راه را گم کرده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #478
ما هرگز برای بلهوسی های خود پول کم نداریم، فقط سر قیمت چیزهای مفید و لازم چانه می زنیم. برای یک دختر رقاص سکه های طلا می ریزیم، اما با کارگری که خانواده گرسنه اش به انتظار پرداخت یک صورت حساب است بحث می کنیم. هر قدر هم که ما برای لذات خودپسندی پول بدهیم، باز هرگز در نظر ما چندان گران نیست...!

... دو چیز که انسان به طور غریزی انجام می دهد، او را از پا در می آورد و سرچشمه زندگی اش را می خشکاند: خواستن و توانستن. ولی میان این دو حد نهایی اعمال بشری، دستور دیگری هم هست که دانایان آن را به کار می گیرند...می توان به طور خلاصه گفت: خواستن ما را می سوزاند، توانستن نابودمان می کند، ولی دانستن وجود ناتوان ما را در یک حالت آرامش پیوسته نگه می دارد...!

چرم ساغری / اونوره دو بالزاک / مترجم: م.ا.به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #479
زندگی من، وقتی که دختر کوچولو بودم، در انتظار بیهوده ی خود زندگی گذشت. گمان می کردم که یک روز یک دفعه زندگی شروع خواهد شد، و خودش را در دسترس من قرار خواهد داد، مثل بالا رفتن پرده ای، یا شروع شدن چشم اندازی. هیچ خبری از زندگی نمی شد. خیلی چیزها اتفاق می افتاد، اما زندگی نمی آمد. و باید قبول کرد که من هنوز هم همان دختر کوچولو هستم. چون همچنان در انتظار آمدن زندگی هستم...!

... پل را می‌خواستم. مادرم می‌گفت که باز در سال ديگر هم‌ديگر را خواهيم ديد و کل زندگی را پيش رو داريم. آره، اين جمله‌ی آخر خيلی خوب به يادم مانده است، کل زندگی را پيش رو داريد. پس کجا بود آن کل زندگی؟ من هم مثل ميلنای تو از خودم می‌پرسيدم آيا شروع شد، شروع شد؟ من و پل که نشد کل آن را برای خودمان داشته باشيم...!

... من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #480
وقتی انسان راه تفرد را دنبال می کند، وقتی زندگی خودش را زندگی می کند، باید خطاها را پبذیرد، زیرا زندگی بدون این اشتباهات کامل نمی شود و یا حتی برای یک لحظه تضمینی نیست که گرفتار خطا نشویم. شاید بیندیشیم راه امنی نیز وجود دارد، اما آن راه، راه مرگ خواهد بود: آنگاه دیگر چیزی رخ نخواهد داد، یعنی لااقل چیزهای درست. آن کس که راه مطمئن در پیش می گیرد با مرده فرقی ندارد...!

خاطرات، رویاها، اندیشه ها / کارل گوستاو یونگ / مترجم: پروين فرامرزی
 
امضا : S O-O M

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
398
پاسخ‌ها
123
بازدیدها
13,620

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا