دوست پدرم یکمرتبه هر دو زن را طلاق داد و بچهها را هم به زور از آنها گرفت. بله، درست به همان آسانی که بطری پپسی کولا را برمیداری و سر میکشی. پس مردسالاری صحت داشت. پس خود من هم میتوانستم سالاری کنم. من هم میتوانستم بدجنس باشم، ظلم کنم، مستبد باشم. بدجنسی خود را در مورد ماگدا آزمایش کرده بودم و موفق شده بودم. این دلسوزی و رقت و طرفداری از زنها فقط در کتابهاست. واقعیت جامعه غیر از این است. و من هم جزئی از جامعه بودم...!
چرکنویس | بهمن فرزانه