زیباترین اشعار کوتاه ، زیبا ، غمگین و عاشقانه فصل پاییز و خزان

[تحت تعقیب]

گل، بازی پیچیده‌ای در آستین دارد
خم می‌شود گاهی
کم می‌شود...
اما نمی‌میرد
طوفان، شعور باغ را نادیده می‌گیرد.

​

 

[تحت تعقیب]

سیرِ بارانم
گرمِ امواج گل و لبخند
با تمام سخت‌گیری‌، گیر افتادم
لعنتی‌ها! اهلی‌ام کردند.

 

[تحت تعقیب]

ترس دارد تنهایی
اما
آن‌که می‌ترسد، تنها نیست.

 

[تحت تعقیب]

خوابم پُر از آژیر قرمز شد
تا صبح رگبار مسلسل
سوت خمپاره
ای کاش درک تازه‌ای از واقعیت داشت
ای کاش شب‌ها دارکوب پیر می‌خوابید.

​

 

[تحت تعقیب]

استخر در استخر فریادم
لب‌خوانی‌ام کن!

​

 

[تحت تعقیب]

نامه‌رسان‌ها گیج
صندوق‌های پست، سردرگم
تبریک‌ها از مجلس ختم
ما از زمستان سر در آوردیم.

 

[تحت تعقیب]

پ.ن: در طلب ما بی‌زبانان امت پروانه‌ایم
سوختن از عرض مطلب پیش ما آسان‌تر است
(صایب تبریزی)

​

 

[تحت تعقیب]

دیوانگی که جای خود دارد
من از پس یک مشت ویروس کذا هم
برنمی‌آیم.

 

[تحت تعقیب]

آه... دلتنگیّ خونینی‌ست
گاه‌گاهی لحظه‌های من
عصر جمعه نیست.

 

[تحت تعقیب]

من عشق را با تیغ
من واژه را با زخم فهمیدم
لطفا کمی خون‌خوارتر باش
گاهی برایم گرگ بفرست
گاهی بیا و قلع و قمعم کن
نگذار آرامش مرا از پا بیاندازد.

​