از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه می کنم
مثل موج ها تو از کنار من
دور می شوی باز دور می شوی...
روی خط سربی افق
یک شیار نور میشوی
با چه می توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام بوسه با کدام لب؟
در کدام لحظه در کدام شب؟...
پرویز... تو اگر پیش من بودی و از همه افکار من آگاه میشدی و اگر نقشههایی را که برای زندگی آتیهام کشیدهام برای تو شرح میدادم. آن وقت میتوانستی باور کنی که تا چه اندازه در زندگی من نفوذ کردهای و چه قدر بر روح و نگرش من مسلط شدهای .
#فروغ_فرخزاد قسمتی از نامه ی فروغ به پرویز شاپور