تا جایی که بتونم کارهایی که دوست دارم و انجام میدم و چیزهایی که دوست دارم و می خورم به خودم بیشتر می رسم و بیشتر برای خودم خرج می کنم وتاجایی که بتونم با کسایی که برام عزیزم وقت میگذرونم و سعی میکنم از لحظه به لحظه اش لذت ببرم و در آخر حلالیت می طلبم از همه کسایی در حقشون بدی کردم و با نوشتن وصیتت نامه روزمو تموم می کنم
همه ی خانوادم رو بغل می کنم از خونه میزنم بیرون میرم پیش تمام ادمایی که به خاطرشون یا به خاطر چیزای دیگه نصف حرفام رو بهشون نزدم,میزنم
و بعدش میرم تو خیابون تا عزراییل جان تشریف بیارن:)