به بهترین دوست هام سر می زنم ، چیزهایی که بعضی ها باید بعد من بدانند رو می نویسم ، دفتر خاطراتم رو کامل می کنم و خودم رو برای این سفر آماده می کنم و شاید یه جشن خداحافظی کوچیک هم بگیرم...
اما کارهایی که هر روز انجام می دهم رو اون موقع هم انجام می دهم مثلا باز هم توبه می کنم ، باز هم با خدای خوبم صحبت می کنم ، باز دعا می کنم ، مثل همیشه مدیون و شکرگذار خدا می مانم و عاشق و آرام و پرامید ، پر از شور و اشتیاق برای رفتنم لحظه شماری می کنم...
هرچند ( از بعضی جهات ) سعی می کنم هر روزم رو طوری زندگی کنم که انگار با مرگ فاصله چندانی ندارم.